چهارمین نشست از سلسله نشستهای استانی ایرانشهر، 29 دیماه در اصفهان و در محل دانشگاه هنر اصفهان برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی شرکت مادر تخصصی عمران وبهسازی شهری ایران ، در ابتدای نشست آقای مهندس غلامی، مدیر کل اداره راه و شهرسازی استان اصفهان، ضمن خیر مقدم و خوشآمدگویی به حضار، بر استمرار و نهادینه شدن این جریان تاکید کرد. وی با تشریح و تبیین جریان فکری ایرانشهر، این اندیشه را منبعث از تاریخ و فرهنگ ایرانزمین دانست که در آن انسان محور اصلی تمام اقدامات است و هرگونه توسعه و ساختوساز شهری باید حول محور انسان صورت گیرد.
مهندس غلامی، با وام گرفتن از صحبت های مقام عالی وزارت ، مسائل و مشکلات امروز شهرها ناشی از نادیده گرفته شدن بُعد انسانی در پروژههای توسعهوعمران شهری معرفی کرد و علت اصلی آن را تنزل جایگاه انسان تا حد یک کالا بیان کرد.
حجتالله غلامی، زمینهگرایی و الگو گرفتن از ارزشهای تاریخی را راه صحیح مواجه با مشکلات امروز اصفهان میداند و معتقد است چنانچه از ابتدا طرح جامع اصفهان با توجه به طرح مادیهای این شهر برنامهریزی میشد، اکنون شاهد فاصله کمتری با آرمانهای اندیشه ایرانشهری بودیم. حال با عبرت از تجارب بدست آمده و بازگشت به اندیشه ایرانشهری میتوان به احیاء حس تعلق از بین رفته در جامعه دست یابیم. مدیر کل اداره راه و شهرسازی استان اصفهان، با اشاره به تشکیل ستاد ملی بازآفرینی شهری با عضویت مقامات بالای اجرایی کشور، آن را قدم بزرگی در راه نهادینهسازی جریان بازآفرینی معرفی کرد. وی، علاوه بر آن، ارتقای کیفی و ده درصدی فضاهای ناهمگون و بافتهای ناکارآمد شهری که بطور سالیانه در برنامه ششم توسعه پیشبینی شده را نیز از ابزارهای موثر در راستای تحقق اندیشه ایرانشهری قلمداد کرد. در همین راستا به تملک کامل کارخانه عظیم ریسبافت و چشمانداز فرهنگی-خدماتی در نظر گرفته شده برای این فضای ارزشمند تاریخی، اشاره کرد و آن را به عنوان تغییری در سیاستهای توسعه سوداگرانه به سوی سیاست توسعه مسئولانه در برابر نسلهای آینده تلقی کرد. در این قالب، کارخانه ریسبافت بار دیگر نقش بازآفرینی و هویتبخشی خود را در تاریخ اصفهان ایفا خواهد کرد.
سپس آقای دکتر معززی، مدیر اجرایی دبیرخانه طرح مساله ایران و اندیشه ایرانشهر وزارت راه و شهرسازی، به تبیین خواستگاه این جریان فکری پرداخت و کورنولوژی از روند طی شده در توجه به موضوع ایران شهری ارایه نمود. دکتر معززی بیان داشت که این جریان فکری برای اولین بار در افتتاحیه خانه گفتمان شهر و معماری در تهران -که خود محصولی از همین تفکر است- از سوی وزیر محترم راه و شهرسازی مطرح شد. مدیر دبیرخانه مساله ایران اذعان کرد آقای دکتر آخوندی با دیدی جامع بواسطه مسئولیت چهار دههای خود در مدیریت سطوح عالی کشور و همچنین دانش علمی و مطالعاتی که در بحث ایران و مفاهیم توسعه دارند، مسائل و مشکلات پیش روی شهرهای امروز در ایران را به تصویر کشیده و در یک صورت بندی از مساله ایران ، سه چالش اساسی «زیستپذیری، کلایی شدن و حرکت» را به عنوان چالش های بنیادین امروز شهرهای کشور معرفی کردند. معززی در تشریح عمق چالش های موجود به مسائلی چون خشکسالی و بحران حیاتی آب که امروزه به دغدغه جدی مسئولان و متخصصان در توسعه های آتی شهرها مبدل شده اشاره کرد، همچنین با اشاره به مساحت 30درصدی بافتهای ناکارآمد شهری اوضاع قابل تاملی را به تصویر کشید. وی همچنین بیان داشت که هر چند که در گذشته میراث تاریخی، فرهنگی و طبیعی انگیزه و خاطراتی را در اذهان مردمان ایجاد میکرد و حداقل توجهاتی را به دنبال داشت، اما امروزه در مسائل شهری به مثابه باری بر دوش با آنها مواجهه میشویم و انها مانع توسعههای شهری میدانیم که باید از سر راه برداشته شوند. موضوع نابرابریهای شهری، شکاف طبقاتی و قطبشهای اجتماعی در اکثر شهرها، همچنین توزیع نابرابر امکانات و خدمات مباحث دیگری بود که دکتر معززی به آنها اشاره کرد. پس از آن مدیر دبیرخانه ایران شهر وزارت راه و شهرسازی با مروری بر سیاستها و برنامههای توسعه تا به امروز بیان کرد که این برنامه ها در پاسخ به مشکلات چندان موفق نبودند که ؛ این مهم، خود، منجر به افزایش روز به روز این مشکلات شده است. معززی به نقل از آخوندی بیان کرد که اکنون وقت طرح یک اندیشه است. اندیشه ای که چارچوبه هدایتیِ را برای مواجهه با مشکلات مذکور ارایه دهد. البته این باور وجود دارد که از ملزومات پرورش یک اندیشه طرح آن و بحث پیرامون آن در فضای گفتگو است تا با ورود و مشارکت آراء مختلف صاحبنظران و اندیشمندان مختلف امکان تبیین ، تدقیق و توسعه و تفهیم اندیشه میسر شود.
معززی با تاکید بر این نکته که در یک جوّ گفتمانی است که میتوان ابعاد یک اندیشه را تعریف و تفهیم کرد، اشاره داشت که با برگزاری حدود 20 نشست تخصصی در تهران، بستری برای هماندیشی، همفکری و نقد فراهم آمده است. لذا، این نتیجه حاصل شد که تنها تهران نباید هدف قرار داده شود، چرا که سایر شهرها پتانسیلهای جدّی در این زمینه دارند. بدین ترتیب، مدتی است که با هدف طرح مسئله، سلسله نشستهایی در شهرهای مختلف، پیگیری و برگزار میشود؛ اعم از یزد، قزوین، تبریز و اکنون در اصفهان. وی بطور خاص از نهادهای دانشگاهی دعوت به مشارکت در توسعه و تدقیق این جریان فکری نمود و ابراز داشت که سیاستگذاری بر پایه نظریات موثق و پاسخگو، راه حل مطلوبی برای مواجهه با مشکلات و چالشهای فزاینده شهری به ارمغان خواهد آورد. لذا از جامعه دانشگاهی دعوت کرد با توجه به فضای مثبت گفتمانی ایجاد شده در این دوره وزارت راه و شهرسازی، مشارکت جدّی داشته باشند و نظرات و نقدهای خود را به اشتراک بگذارند و بر استمرار این جریان اهتمام داشته باشند.
سپس دکتر ایمانی جاجرمی برای ایراد سخنرانی با مضمون «شهر آرمانی و شهر واقعی» دعوت شدند. که مشروح سخنرانی ایشان به شرح زیر میباشد:
حسین ایمانی جاجرمی، دکترای جامعهشناسی از دانشگاه تهران و عضو هیئت مدیره شرکت مادرتخصصی عمران شهرهای جدید، سخنرانی خود را با دلنشین توصیف کردن فضای دانشگاه هنر اصفهان -که یک کاروانسرای تاریخی است-، به عنوان میراثی که روح و حیات دارد شروع کرد و بیان داشت شاید بتوان اندیشه ایران شهری را همین موضوع توصیف کرد که در گذشته ما میراثی داشته ایم که قدرشان را نداسته و با مجذوب شدن به تلالو مدرنیته از این میراث غافل شدیم. تعداد زیادی از چنین آثار ارزشمندی در گوشه و کنار ایران وجود دارد که به دلیل همین بی توجهی در حال از بین رفتن است. به طوریکه شاید تا چندی دیگر چیزی آنها باقی نماند. پس اندیشه کردن در خصوص هویت در گذشته، حال و آینده بسیار حائز اهمیت است اینکه در گذشته چه بودیم الان چه هستیم و در آینده چه خواهیم شد؟.
نگاهی به تمدنهای کهن نظیر تمدن مصر بی اندازید؛ تصور امروزی از کشور مصر ، کشوری عرب زبان است در حالیکه در گذشته مصر زبان، فرهنگ، هنر و معماری خاص خود را داشته است اما چیزی از آن باقی نمانده است. سرنوشتی که خیلی از کشورها به آن دچار شده اند. اگر زحمات فردی چون فردوسی نبود شاید امروز ما نیز به زبان دیگری صحبت می کردیم. شاید باید در زبان ترکی دنبال فارسی می گشتیم. چرا که امروزه شما نیز کلمات فارسی زیادی در زبان ترکی می بینید. مثلا ترکها به بیمارستان می گویند «هاستانه»؛ هاستانه همان خسته خانه است چیزی که ما در قدیم به مریض خانه می گفتیم.
اگرچه فعلا زبان مان حفظ شده برخی از آثار ارزشمندمان نیز باقی است و برنامه هایی بر تداوم حیات آنها داریم اما نباید از این نکته غافل شد که با اوضاع بحرانی امروزه روبهرو هستیم، لذا لازم است تا توجه و پرداختن به اندیشههایی نظیر اندیشه ایرانشهری را جدی بگیریم .
دقت باید کرد که توجه به اندیشه ایران شهری صرفا یک کار اداری نباید در نظر گرفته شود و طی پروسه بروکراتیک اداری در قالب بخشنامههایی پیش رود. بلکه این موضوع که از سوی وزیر راه و شهرسازی نیز مطرح شده که به نظرم حتی می توانست از سوی وزیر فرهنگ، وزیر آموزش و پرورش و ... نیز مطرح شود موضوعی عمق و فراگیر است و جنبه عام دارد یعنی همه باید به آن اهتمام داشته باشیم.
دیروز در برج میلاد بودم ، برج میلاد اگر آینده ما باشد با آمریکایی ها و اروپایی ها هیچ تمایزی نخواهیم داشت. چرا که این چنین فضاهایی در همه جای دنیا پیدا می شود. این چنین فضاهایی ایران را تداعی نمی کند. اما اینجا در فضاهایی چون میدان نقش جهان می توان نشانه هایی پیدا کرد که انسان را به هویت تاریخی اش وصل می کند. این تداوم من است. لذا باید دنبال این باشیم.
با این مقدمه میخواهم از دریچه جامعه شناسی به موضوع ایران شهر وارد شوم . نزدیک به سه دهه است که با شهر از دریچه جامعه شناسی روبه رو هستم. اوایل به بهبود شرایط خوشبین بودم اما الان به سان قبل چندان خوشبین نیستم. چرا که در گذشته فکر می کردم مساله ما تنها مساله مدیریت و حکومت و این چنین مسائلی است اما اکنون بر این باورم که مساله ما یک مساله فرهنگی- تمدنی است؛ یعنی همه باید در این امر مشارکت کنند. در غیر این صورت در آینده ممکن است دیگر خودمان نباشیم، و ارزش هایمان را از دست بدهیم. یعنی می شود همان وضعیتی که داریوش شایگان تشریح می کند یعنی در شرایطی قرار می گیریم که از گذشته بریده ایم اما در آینده هم جایی نداریم؛ از شرق بریدیم اما غربی هم نیستیم.
در چنین شرایطی است که با کثیری از اقدامات پادوکس مواجه هستیم، به طوریکه در بستر جامعه امروز مشاهده میشود مثلا نهادی که خود دست به تخریب شهر و فروش کالایی آن زده است، در تبلیغاتش از حفاظت میراث فرهنگی، طبیعی، فضای سبز و ... سخن میگوید. باید توجه داشت این مسئله کالایی شدن شهر موضوعی مهمی است، و پیامدهای اجتماعی نظیر فقر شهری، جداییگزینی و طرد شدگی را به دنبال دارد؛ و قدرت تامین و پاسخ به نیازهای ساکنان را از بین می برد در چنین شرایطی مشکلات روز به روز فزونی می یابند و ، راه بازگشتی دیگر نخواهد بود.
نگرانی عمیق و بحرانی جامعهشناسان در این خصوص و در این شرایط -که از مطالعه سیر تاریخی جامعهشناسی نیز قابل شناسایی است- موضوع فرسایش اجتماعی است. صاحب نظران جامعه شناسی معتقدند در پی جریان مدرن شدن، صنعتی شدن و شهرنشینی کلانشهری، پدیده و دارایی بنیادین شهری به نام اجتماع در حال از بین رفتن است.
برای مثال تونیس از جامعه شناسان کلاسیک با طرح gemeinschaft و gesellschaft این بحث را مطرح کرده است. می دانید که gemeinschaft در واقع همان اجتماع و روابط گرم و صمیمانه و نوع دوستانه است و gesellschaft روابط سرد و رسمی و تعریف شده است. بحث تونیس این است که، در حال طی کردن روندی هستیم که از gemeinschaft به gesellschaft می رسد و به زودی فرهنگ gesellschaft تمام جامعه را پر خواهد کرد. دورکیم بحث گذر از جامعهی مکانیکی به جامعه ارگانیکی را مطرح میکند که به نوعی همین بحث است. یا حتی فردی مثل ژرژ زیمل یکی از افرادی است که برای نخستین بار این نگرانی را تئوریزه کرد. مقالهی معروف وی به نام کلان شهر و حیات ذهنی، که در مورد برلن ابتدای قرن بیستم حرف میزند و از مسئلهی غلبهی فرهنگ پولی و گرفتاری کلان شهریها، از چیزی به نام احساس بلازه، به معنای احساس بی تفاوتی و خاکستری دیدن امور در نزد ساکنان کلان شهر صحبت می کند. یعنی افراد حساسیت خود را نسبت به اتفاقاتی که در اطرافشان میگذرد از دست می دهند و برای آنها آن اتفاقات بیمعناست.
به عبارتی در این وضعیت جامعه مکانیکی و هنجارمند، در برابر جامعه آنومیک قرار میگیرد که دیگر هنجاری در آن حاکم نیست. به راستی یکی از مسائل امروزین ما، عدم توانایی در تشخیص درست از غلط و از بین رفتن معیارهای قضاوت است. او با اشاره به افکار وبر، در کتاب معروفش « شهر در گذر زمان»، شهری که تصور می کند شهر قرون وسطی است؛ و شهر واقعی را شهری که «احساس برادری، همبستگی اجتماعی، احساس تعلق و خودی بودن» در آن محقق شود، تشریح کرد. حالا سوال اینجاست که آیا در شهرهای امروزی نیز این مساله را داریم؟
این امر قطبی شدن شهر که بیان می شود مساله ساده ای نیست در این روند شهر درحال شکاف خوردن است ؛ فاصله میان غنی و فقیر درحال گسترده شدن است. همین نمونه مشهد، در تغییراتی که به خود دیده همه ی گروه ها دیده نشده اند و فقرا از آن حذف شده اند. یا ساخت مگامالها را مورد توجه قرار بدهید ساخت انها بد نیست اما شرایط دارد و ملزومات ، چون در ساخت و توسعه آنها این موضوعات دیده نشده است و پیامدهای اجتماعی آن مورد توجه قرار نگرفته است، امروزه در اثر این ساخت وسازها شاهد شکل گیری و تشدید پدیده جداییگزینی اجتماعی هستیم.
از سوی دیگر، پیادهروی در شهر، دیدن آدمها و گفتگو، ابعاد انسانی را پرورش میدهد. این فعالیتها در طراحی و برنامهریزی شهری امروز مورد غفلت واقع شدهاند و فضاهای انسانی به نفع حرکت اتومبیل از بین رفتهاند. باید به بعد اجتماعی شهرها اهتمام بیشتری ورزیده شود و تقلیل آدمها و زندگی شهری تنها به موضوعات کالبدی، امر اشتباهی است. معضلاتی همچون کارتن خوابی، گورخوابی و ... نتیجه یکهتازی تحلیلگران اقتصادی در میدان برنامهریزی شهری و عدم توجه به بعد اجتماعی در طراحی فضاهای شهری است. فضاهای شهری باید پذیرای اقشار مختلف اجتماعی در کنار هم باشند.
این استاد دانشگاه در پایان سخنرانی خور اذعان کرد که مفهوم شهر وعده رفاه، خوشبختی و سعادت را به ارمغان میآورد. اما سرمایهداری حاکم بر زندگی شهری امروز چیزی جز طرد اجتماعی و بدبختی ندارند. پیگیری جریان اندیشهای ایرانشهر، نیازمند گفتگوهای حلقهای و اجتماعی است و قرار نیست تنها مدیران ارشد شهری در این خصوص تصمیم بگیرند. ابتدا باید مسئله درست شناخته شود و ابعاد آن به وضوح روشن گردد. سپس به دنبال پاسخ و راه حل مناسب آن باشیم. لذا مشارکت همه اقشار جامعه اعم از سازمانهای مردمنهاد، مدیران میانی و متخصصان و صاحبنظران و اساتید دانشگاهی و مردم میتواند راهگشا باشد. بنابران، موضوع ایرانشهری موضوعی فراتر از مسائل اداری است که با ریشههای فرهنگی و تمدنی ما سروکار دارد.
دکتر جاجرمی همچنین برگزاری اولین نشست ایرانشهر در اصفهان را شروعی برای تعریف روایت اصفهان از جریان ایرانشهری دانست. و دعوت کرد تا در ادامه ی این نشست ها به این موضوع توجه جدی شود.