حاشیهنشینی مترادف و جایگزینی برای زاغهنشینی است که به ساخت و سازهای غیرقانونی و غیر استاندارد در حواشی شهرهای بزرگ گفته میشود و بیشتر آنها از خدمات شهری همچون آب و برق و موارد بهداشتی محروم هستند.
حاشیهنشینی پیش از آغاز قرن بیستم در سراسر جهان، آمریکا، اروپا و آسیا مرسوم شد. کارشناسان معتقدند پدیده حاشیهنشینی اولین بار در آمریکا و اطراف نیویورک سیتی به وجود آمد. بعد از جنگ جهانی دوم که نرخ مهاجرت و کرایه خانهها بسرعت افزایش یافت، حاشیهنشینی نیز گسترده شد.
دلایل متفاوتی از جمله مسائل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فقر، مهاجرت و بیکاری در ایجاد پدیده حاشیهنشینی دخیل است.
یکی از دلایل مهم و عمده تشکیل حاشیهنشینی و گسترش زاغهها، مهاجرت روستاییان به شهرهاست. در واقع از دهه 1950، جمعیت جهان بسرعت رو به افزایش گذاشت و نسبت مردم به زمینهای قابل کشت بسیار بیشتر شد و روز به روز از تعداد افرادی که میتوانستند روی زمین کار کرده و از این طریق امرار معاش کنند، کم شد. بسیاری از روستاییان برای به دست آوردن فرصتهای شغلی بهتر و درآمد بیشتر و مدارس مناسبتر برای فرزندان شان، روستاهای خود را رها کرده و به شهرها مهاجرت کردند. اما بیشتر این روستاییان به دلیل نداشتن تخصص کافی و وجود رقابت بالا در بازار کار نمیتوانستند بسرعت شغل مناسبی بیابند و دچار بیپولی میشدند. از طرفی بسیاری از شهرها توانایی ساخت خانههایی مناسب اقشار کمدرآمد را نداشتند و نمیتوانستند منازلی با قیمت مناسب در اختیار این مهاجران بگذارند. در واقع کارگرانی که از روستاهایشان به شهرها مهاجرت کرده بودند، قدرت خرید خانه نداشته و در نهایت در حاشیههای این شهرها مجبور به سکونت در زاغههای ارزانقیمت میشدند. این روند در این دوران نیز وجود دارد و از آنجا که روستاییان برای کسب درآمد بیشتر به شهرها میآیند، این مهاجرت متوقف نمیشود و به تبع حاشیهنشینی در اطراف شهرهای بزرگ نیز روز به روز افزایش مییابد.
شهرسازی، تقویت حاشیهنشینی
حاشیهنشینی ارتباط مستقیمی با شهرسازی دارد. شهرنشینی معمولا بر اقتصاد و محیط زیست یک منطقه تاثیر زیادی دارد و شهرنشینی بیرویه در بسیاری از کشورها موجب به وجود آمدن پدیده حاشیه و زاغهنشینی شده است. بیشتر مواقع هنگام شهرسازی زمینهای کشاورزی زیادی از بین میرود و آنها به فعالیتهای شهری اختصاص داده شده و روستاییان بیشتری را به سمت حاشیهنشینی سوق میدهد.
مشکل دیگری که شهرسازی بی رویه و کنترل نشده به وجود میآورد رکود اقتصادی است که مردم بیشتری را حاشیهنشین میکند. به طور مثال در برخی کشورهای آفریقایی و آسیایی، شهرسازیهای برنامهریزی نشده، موجب افزایش نرخ بیکاری، نبود منابع مالی کافی و بیثباتی در برنامهریزی شهری شده است.
به دلیل ناتوانی یا بیتوجهی دولت به ساخت خانههای ارزانقیمت، بسیاری از مردم توانایی خرید خانه را در شهر نداشته و به اجبار به سمت حاشیههای شهر روی میآورند.
رکود اقتصادی و زیرساختهای ضعیف شهری
زیرساختهای ضعیف و شرایط بد اقتصادی معمولا فقرا را گرفتار مشکلاتی خارج از کنترل شان میکند.
خانوادههای کم درآمد و فقیر که نمیتوانند از عهده مخارج سیستم حمل و نقل برآیند یا اساسا چنین سیستمی در دسترس ندارند، مجبور میشوند در مکانهایی باقی بمانند که بتوانند پیاده خود را به محل کار رسمی یا غیررسمیشان برسانند. از طرفی رشد اقتصادی یک جامعه که مشاغل گوناگونی را موجب میشود باید سریع تر از رشد جمعیت آن جامعه صورت پذیرد و مردم فرصتهای درآمدی مناسبی داشته باشند تا بتوانند برای خود خانه و سرپناه مناسبی فراهم کنند. وجود رکود اقتصادی در یک جامعه و همزمان افزایش جمعیت موجب کاهش درآمد افراد و فقر بیشتر شده و در نهایت حاشیهنشینی افزایش مییابد.
اقتصاد غیررسمی
بسیاری از حاشیه نشینیها به دلیل رشد اقتصاد غیررسمی گسترش مییابد. اقتصاد غیر رسمی به آن بخش از اقتصادی گفته میشود که نه به صورت یک کسب و کار رسمی ثبت شده و نه مجوز فعالیت دارد و به همین دلیل مالیاتی پرداخت نمیکند و از سوی دولت کنترل نمیشود، اما کارگران بسیاری را به کار میگیرد. زمانی که قوانین کار از سوی دولت به درستی بیان نمیشود و شفاف نیست یا دولت دچار فساد شده باشد، اقتصاد غیر رسمی رونق بیشتری پیدا میکند. کارگرانی که در این واحدها مشغول به کار میشوند، عمدتا دستمزدهای بسیار پایینی داشته و شرایط اشتغالشان نامناسب است و همچنان با فقر دست و پنجه نرم میکنند و گاهی راهی غیر از حاشیهنشینی برایشان باقی نمیماند.
جنگهای داخلی
وقتی در کشوری جنگهای داخلی رخ دهد، فقر و حاشیهنشینی گسترش مییابد. به طور مثال از زمان حمله طالبان به مناطق مختلف افغانستان، اطراف کابل حاشیهنشینی بشدت افزایش یافته است.
همچنین کشورهایی که فقیر و مبتلا به ضعف اقتصادی هستند، یک فاجعه و بلای طبیعی میتواند زندگی افراد بسیاری را فلج کند. خانوادههای کمدرآمد معمولا نمیتوانند از عهده این بلاهای طبیعی برآیند و گاهی مجبور میشوند به مناطق امن رفته و با بناکردن چادرهای موقت، در آنها ساکن شوند و برخی از آنها ممکن است نتوانند بدون کمک دولت بسرعت به وضع خود سرو سامان دهند و به اجبار در آن چادرها باقی میمانند.
غیررسمی بودن تصرف زمین یکی از اصلیترین مشکلات خانههای حاشیههای شهرهاست. اکثر این خانهها روی زمینهایی بنا شده که یا متعلق به دولت است یا صاحبان خصوصی دارد که بنا به دلایلی زمینشان دست نخورده باقی مانده است و احتمال اینکه این افراد همین زمینها را نیز از دست بدهند بسیار زیاد است.
این خانهها معمولا با مواد نامناسب ساخته میشود و اغلب در برابر بارانهای سنگین و شرایط بد آب و هوایی آسیبپذیر است. شلوغی و جمعیت زیاد این مناطق نیز معضل دیگر حاشیهنشینی است. در بسیاری از خانه ها، واحدهای تک اتاقی با تعداد بسیاری ساکن است. درحقیقت گاه هر زاغه چند خانواده را در خود جای میدهد.
خشونت و بیماری
جرم و جنایت یکی از مهمترین مشکلات این نواحی است. در برخی کشورها مانند ونزوئلا، مقامات با اعزام ارتش به این مناطق، خشونت و اعمال مجرمانه مانند رد و بدل مواد مخدر و حمل سلاح را کنترل میکنند. تجاوز به عنف نیز مشکل دیگر این زاغه هاست. در زاغههای نایروبی، پایتخت کنیا، هرساله یک چهارم دختران نوجوان مورد تعرض قرار میگیرند. کارشناسان با بررسی جرایم و مجرمان این مناطق به این نتیجه رسیدهاند که زاغهنشینها بیشتر از اینکه مجرم باشند، خود قربانی جنایات میشوند.
به دلیل شرایط بد محیط زندگی و نبود خدمات شهری و بهداشتی در این مناطق احتمال بروز بیماریهای متفاوت که گاه همهگیر میشود، بسیار زیاد است. بیماریهایی از جمله اسهال، ایدز، سل، حصبه و تب استخوان شکن به وفور دیده میشود. بیشترین صدمه نیز متوجه کودکان است که اکثرا به سوءتغذیه مبتلا هستند.
اقدامات دولتها برای حل این معضل
در سالهای اخیر در بیشتر کشورهای دنیا بویژه کشورهای در حال توسعه حاشیهنشینی رشد داشته است. البته این وضعیت به دلیل بحرانهای اقتصادی در کشورهای پیشرفتهای مانند آمریکا نیز دیده میشود.
سازمان ملل برای داشتن شهرهایی بدون زاغه نشینی برنامههای مختلفی از جمله از بین بردن دلایل ایجاد حاشیهنشینی، سازماندهی حاشیهنشینها یا بهبود خانههای آنها پیشنهاد داده است و دولتهای سراسر دنیا برای حل مشکل حاشیهنشینی شهرهای خود اقداماتی صورت دادهاند که برخی از آنها مناسب و اما متاسفانه برخی از آنها سرشار از بیانصافی بوده است.
چین: چین هنگام آماده شدن برای بازیهای المپیک 2008، دست به اقدامی ناعادلانه زد و برای اینکه چهره شهر پکن را زیبا و عاری از هر نوع فقری نشان دهد، با بولدوزر به جان میلیونها خانه مردم حاشیه نشین افتاد و آنها را خراب کرد. برخی از خانهها و حتی مکانهای کسب فقرا را نیز با ساخت دیوار به دور آنها مخفی ساخت. دولت چین به دلیل این اقدام مورد سرزنش سازمان حقوق بشر قرار گرفت.
هند: سال 2009 دولت هند یک برنامه غیرواقعی و وحشیانه برای رها کردن کشور از حاشیهنشینی طی مدت پنج سال اعلام کرد و به موجب این طرح آنها به زاغههای فقرا حمله کرده و خانههایشان را ویران کردند. شهر بمبئی بیشترین مناطق حاشیهنشین را دارد.
تایلند: اما در تایلند، دولت برنامهای در دستور کار قرار داد که به موجب آن وضع مردم حاشیهنشین را بهبود میبخشید. طبق این برنامه به ساکنان این مناطق یارانه و وامهایی جهت تعمیر و سروسامان دادن خانههایشان پرداخت میشد. این پروژه همچنان در حال اجراست و مسئولانش معتقدند اگر این روند ادامه داشته باشد، وضع این مناطق تغییر خواهد کرد و سبک زندگی مردم عوض خواهد شد.
کلمبیا: دولت کلمبیا با بهبود بخشیدن سیستم حمل و نقل در مدلین، دومین شهر بزرگ خود و زیرساختهای آن توانست وضع مناطق حاشیهنشین را بهبود بخشد. اگرچه کارهای زیادی مانده که باید انجام دهد اما همین اقدام توانسته از نرخ قتل و جنایت در این مناطق به طور چشمگیری بکاهد.
کنیا: دولت کنیا هم به کمک مردم حاشیه نشین خود رفته و برای آنها آپارتمانهایی در مناطقی دیگر ساخته و از طریق برنامههای حمایتی به قیمتی بسیار ارزان در اختیار این مردم قرار داد. اما مشکلی که این میان وجود داشت این بود که مردم حاشیهنشین، این آپارتمانها را نوعی فرصت کسب و کار دیدند و آنها را به افراد طبقه متوسط جامعه با نرخهای چهار تا پنج برابر یارانهشان اجاره دادند و این بار با جیب پر پول به همان زاغههای خود برگشتند. البته مشکلاتی از قبیل نبود خدمات شهری مناسب جلوی رونق این مناطق را گرفت. به طور مثال گاهی اوقات برخی آپارتمانها تا سه هفته آب نداشت و عجب اینکه این مردم برای داشتن بهداشت بهتر و آب مجبور میشدند به زاغههای خود بازگردند. متاسفانه دولت کنیا بارها نتوانسته است برنامههای کمکرسانیاش را بدرستی اجرا کند.
موفقیت نسبی در تایلند
اما در تایلند پروژهها موفقیتآمیزتر بوده است. در واقع تایلند به جای جابهجا کردن مردم حاشیه نشین، وضعیت آنها را بهبود بخشیده است و در حقیقت در همان مکانها برایشان خانه ساخته است و افرادی که در این جامعه کوچک و جدا افتاده خود زندگی میکردند با احساس همبستگی که نسبت به یکدیگر داشتند در حفظ و نگهداری خانهشان تلاش کردند و اوضاع این مناطق تا حدی بهتر شد. مسئولان این نوع پروژهها معتقدند که برای بهبود وضع حاشیهنشینی، این کار بهتر از جابه جایی مردم به مناطق دیگر است. البته برنامههای کمک رسانی تاحدی کند پیش میرود.
seattleglobalist / مترجم: نادیا زکالوند
منبع : http://www.jamejamonline.ir/newspreview/1912984852808112463