تحول وگسترش فزاینده شهرنشینی در آغاز قرن بیستم و بسط دامنۀ مسائل وچالشهای ناشی از آن، ضرورت هدایت نظاممند رشد شهرها که سیستمهایی پیچیده و پویا از جریانهای فضاییِ اجتماعی، اقتصادی و سیاسی هستند را در قالب توسعه دانش و عمل برنامهریزی شهری مطرح نمود. از آن زمان تا کنون برنامهها و طرحهای توسعه شهری در جهان، در روندی تحولی و تحت تاثیر تغییرات جهانی، با هدف تنظیم و هدایت فرایند رشد شهرها در دستیابی به اهداف توسعه پایدار، تحت پارادایمها و انگارههایی متفاوت تهیه و به اجرا رسیدهاند.
تهیه و اجرای طرحهای توسعه شهری در ایران که سابقه آن به قرن حاضر و تشکیل سازمان برنامه و به تبع آن وزارت آبادانی و مسکن باز میگردد، نیز در روندی تحولی سه نسل متفاوت از انگارههای فکری را تجربه کرده است. با این حال با وجود گذشت چهار دهه از تهیه و اجرای طرحهای توسعه شهری، موفقیت چندانی درپاسخگویی به مسائل و چالشهای شهرنشینی حاصل نشده است. اتخاذ رویکردهای پوزیتیویستی، متمرکز و بالا به پایین، فقدان نگاه آمایشی و بیتوجهی نسبت به ماهیت پیچیده شهرها، بیتوجهی به نهادهای محلی و توانمندیها، استعدادها و نیازهای منطقهای، نگرش صرفاً کالبدی و کمی به مفهوم توسعه و غفلت نسبت به سایر ابعاد ذهنی در مفهوم کیفیت زندگی، عدم بهرهمندی از مشارکت مردمی و همچنین عدم تشریک مساعی میان نهادهای تاثیرگذار و متولی، فقدان هماهنگي در اركان توسعه، تعدد و تداخل عملکردی نهادها و سازمانهای دخیل در امور شهری و منطقهای در فقدان مدیریت یکپارچه و واحد شهری از اصلیترین ناکارآمدیها در محتوا و فرایند تهیه و اجرای طرحهای توسعه شهری به شمار میروند.
گسترش شهرنشینی در خلأ برنامهها و طرحهای توسعهای که بتوانند به خوبی و با رویکردی کلنگر و پایدار رشد شهرها را هدایت و تنظیم کنند، شهرها و ساکنان آنها را بویژه در محلهها و محدودههای ناکارآمد شهری(بافت میانی، محدودههای تاریخی و سکونتگاههای غیر رسمی) با چالشها و مسائلی بغرنج از قبیل گسترش فقرشهری در تمامی ابعاد آن از قبیل فقر درآمدی، بهداشتی، آموزشی، خدمات اجتماعی و پایه از قبیل شبکه آب سالم، توزیع برق و سایر خدمات زیربنائی و روبنائی، خدمات درمانی و امنیت؛ گسترش نابرابریهای فضائی- کارکردی، توسعۀ نامتعادل و ناهماهنگ و توزیع نابرابر خدمات، ناکارآمدی نظام جابجائی، تحرک و پویائی شهری، بحران هویت، تنزل ارزشها و افت منزلت اجتماعی – مکانی و تهدید میراث معنوی، طبیعی و ملموس شهرها، تنزل و فرسایش سرمایه اجتماعی، تابآوری پائین شهرها در مواجهه با بلایا و مخاطرات و تنزل کیفی محیطزیست(آلودگیها، بحران آب، تخریب زیستبومها، کمبودها و توزیع نامناسب فضای سبز) مواجه کرده است. روند فزاینده گسترش این نابسامانیها و تاثیرات و تبعات عمیقتر محیطی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آن بر جوامع محلی ساکن در محدودههای ناکارآمد شهری ضرورت و فوریت تهیه یک برنامه عملیاتی روشن را برای این محدودهها مطرح میسازد.
از سوی دیگر باتوجه به ضرورت اتخاذ رویکرد کلنگر و یکپارچه به موجودیت شهر و مسائل و چالشهای آن به عنوان یک سیستم و کل همپیوند، تهیه یک سند سیاستگذاری به عنوان نسل نوین طرحهای توسعه شهری برای خروج از بحران موجود و به منظور اتصال و تلفیق راهبردهای توسعه شهر با برنامههای عملیاتی پایین دست در محدودههای ناکارآمد شهری و از سویی دیگر با اسناد فرادست، ضروری مینماید. در این میان به نظر میرسد که مفهوم بازآفرینی شهری به عنوان یک رویکرد متاخر در تجارب جهانی و همراستا با اهداف توسعه پایدار در پاسخگویی به چالشهای شهرنشینی میتواند روند تنظیم این اسناد و برنامههای عملیاتی را هدایت نماید. بازآفرینی شهری نگرش و اقداماتی جامع و یکپارچه در قالب ارائه چارچوبی استراتژیک، یکپارچه و منعطف برای توسعه و حل مشکلات شهری است بهگونهای که در نهایت به یک پیشرفت و بهبود پایدار اقتصادی، کالبدی، اجتماعی و محیطی منجر گردد. بازآفرینی شهری در برگیرنده تعیین یک چشمانداز راهبردی، یکپارچه و بلند مدت، راهبردهای جامع و کامل در مسیر اهداف توسعه پایدار و اهداف عملیاتیِ واضح، مشخص و تحققپذیر با مشارکت حداکثری تمام ذینفعان به منظور تضمین دستیابی همگان به منافع مشروع حاصل از مزایای بازآفرینی در جهت عدالت اجتماعی است.بر این اساس چارچوب طرحهای بازآفرینی شهری به عنوان نسل نوین دستورکارهای شهری، دیگر مانند گذشته، نه اسکان جمعیت مهاجر، و نه مکانیابی توسعههای بزرگ، و نه توزیع سطوح خالی زمین بین جمعیت اضافی، بلکه بازآفرینی ساختار فضایی – عملکردی از ساختار شهرهای موجود و تبدیل آنها به شهرهایی کارآمد، راحت، زیبا و مرفه در قالب 8 محور زیر است.
1. تاکید بر برنامهریزی محله مبنا با رویکرد اجتماعی و برنامهریزی مشارکتی از پایین به بالا
2. توجه به تحلیل و تبیین رابطه توسعه شهر از درون و گستره پیرامونی
3. تحلیل و تنظیم نظام جابه جایی در یک ساختار یکپارچه حملو نقل
4. اولویت بخشی به برنامههای کاهش فقر شهری با توجه به اهداف عدالت اجتماعی، فضایی و کارکردی
5. شناسایی ثروتهای فرهنگی–تاریخی شهر(ارزشهای ملموس، معنوی و طبیعی) و ارائه راهکارهای حفاظت و باززندهسازی پایدار این عرصههای ماندگار
6. شناسایی فرصتهای موجود برای توسعه و ارائه برنامه راهبردی توسعه مجدد محدودهها و نواحی در یک نظام برنامهریزی یکپارچه(پادگانها، کارخانهها، انبارها، زندانها و ...)
7. تعیین نقش و مسئولیت کلیه کنشگرانِ دخیل از طریق آسیب شناسی نظام مدیریت شهری و تحلیل نهادی
8. شناسایی فرصتهای سرمایه گذاری، برنامهریزی برای جذب سرمایهگذاران و سازندگان بخش خصوصی
دکترمحمدسعید ایزدی
معاون وزیر و مدیر عامل شرکت عمران و بهسازی شهری ایران
منبع : ویژه نامه روزنامه دنیای اقتصاد / شنبه 17 بهمن 1394