نهمین نشست از سلسله نشستهای ایرانشهر با عنوان "جایگاه عرفان و تصوف اسلامی در اندیشه ایرانشهری" روز سهشنبه چهارم اسفندماه ۹۴ با سخنرانی آقای دکتر شهرام پازوکی برگزار شد.
این نشست از ساعت ۱۶ الی ۱۸ در خانه گفتمان شهر و معماری(خانهای از معماری وارطان) واقع در خیابان طالقانی غربی، میدان فلسطین، پلاک ۵۱۴ برگزار شد.
ایشان ضمن بیان مقدمهای درخصوص مفهوم ایرانشهر، ایرانویچ، پلیس، پرسپولیس، مدینه و اورشلیم به معرفی کتاب جمهوری افلاطون که در خصوص تدبیر شهر و آئین شهریاری است، پرداخت سپس ارائه خود را تحت عنوان"جایگاه عرفان و تصوف اسلامی در اندیشه ایرانشهری" آغاز کرد.
ایشان با تأکید بر اینکه مراد از شهر به معنای فهم امروز ما نیست، افزود آنچه ما امروز ایرانشهری میدانیم همان واژه غربی civilization از ریشه City بعنوان نظریهای جدید درخصوص اجتماعات انسانی است.
ایشان ضمن اشاره به تعریف تمدن که مدینهی انسانها با همه یافتهها و داشتههایش(دین، سیاست، هنر و...) میباشد، گفت ما در گذشته با مدینهها یا شهرها به معنای تمدنهای امروزی سروکار داشتیم و در حقیقت علما سخن از مدینهها میکردند.
وی تصریح کرد: سکونت کردن در معنای حقیقی شهر، به معنای نسبت حقیقی یافتن با عالم و آدم و مبدأ عالم است که تا این نسبت پیدا نشود، شهر، به معنای ایرانشهری، اساساً شهر نیست. بنابراین اگر از این منظر نگاه کنیم، شهرهای جدید شهر نیستند و بیشهرند چراکه سکونتشان، سکونت حقیقی و انسانی نیست.
شهر در اندیشه ایرانشهری، یک مسئله سیاسی، جغرافیایی و شهرشناسی به معنای امروزی نیست بلکه به معنای ایران فرهنگی و چیستی سکونت حقیقی در عالم ایرانشهر است. در حقیقت تعبیر ایرانشهری، تفکر و جانی است که بر این عالم حاکم است و سکونت حقیقی را برای قوم ایرانی به ارمغان میآورد.
وی افزود: فیلسوف معروف، هانری کربن، با اشاره به عالم معنوی ایران، روح ایرانی و قریحه زوال ناپذیر جان ایرانی در کتاب اسلام ایرانی(در 4 جلد) به معنای اسلام در عالم ایرانی میپردازد.
ایشان از بهترین مورخین اسلام به نام مارشال هیتسون نام برد که با کتاب ماجرای اسلام تأکید کرده که در قلمروی ایران، وقتی وارد اسلام میشوید به ایرانیمعابی یا ایرانیوار زیستن و اندیشهای موجود در دل اسلام مواجه میشوید.
اندیشه ایرانشهری، دو مرحله در دورههای ساسانیان و صفویه دچار اوج و رخنه شد که روح و حقیقتش متزلزل گشت که این خود باعث سقوط آنها شد.
پازوکی تصریح کرد: در عالم اسلام، اندیشه ایرانشهری خودش را در تصوف و تشیع نشان داده است که ماهیت روح آنان یکیست. فهم ایرانیان براساس اندیشه ایرانشهری که عالم معنوی ایرانیان است، از اسلام یک فهم عرفانی است که خود را در تصوف و تشیع نشان داده است.
وی افزود: میگویند تصوف و تشیع ساخته ایرانیان است که این قول از جهتی درست و از جهت دیگر غلط است برای رسیدن به حقیقت ایندو بایستی به عالم معنوی آنها که از ظهور اسلام شکل گرفته ورود پیدا کرد. که این مهم در دل کسی مانند حافظ ظهور پیدا میکند:
از آن به دیر مغانم عزیز میدارند که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست
بنابراین هرکسی نمیتواند وارد اندیشه ایرانشهری شود.
در حقیقت اسلام و حقیقت معنوی آن و نه اعراب، ایران را فتح میکنند. حقیقت معنوی اسلام، ایران را فتح کرده چراکه قلوب ایرانیان پذیرای معنویت اسلام بوده است و حاصل آن همان استمرار اندیشه ایرانشهری پس از اسلام است. از دیدگاه کربن، سرگذشت تشیع و تصوف از حماسهای حاصل از نبوغ ایرانی نیست بلکه شعور ایرانیان توانسته پرده از حقیقت معنوی اسلام بردارد.
ایشان در پایان تأکید کرد تنها مشرقیان(عارفان) میتوانند با اتحاد خود، در عالم حکمت ایرانی اندیشهایرانشهری را احیاء کنند و به دیگران نیز آنرا ابلاغ کنند که آینده در گروی بازخوانی این اندیشه است.
سپس جلسه پرسش و پاسخ برگزار شد و سخنران به سؤالات شرکتکنندگان پاسخ گفتند.