نشست دوم از نشست های سه گانه هم اندیشی رویداد جستار کیفیت در تجربه های بازآفرینی شهری با موضوع "جستار کیفیت در حکمروایی شایسته محلی" و سخنرانی آقایان دکتر پیران و دکتر حقیقت نائینی و خانم مهندس هودسنی، در آمفی تئاتر دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه هنر تهران ـ واحد پردیس کرج در روز سه شنبه مورخ 12/12/1393 برگزار گردید.
در ابتدا آقای دکتر برک پور، ریاست دانشکده معماری و شهرسازی ضمن خوشامدگویی به حضار، نسبت به اهمیت پرداختن به موضوع حکمروایی محلی به عنوان یکی از مقولات موثر بر کیفیت زندگی ساکنان محدوده ها و محلات هدف بهسازی و نوسازی شهری ، از برگزاری این نشستهای هم اندیشی ابراز خرسندی کردند.
سپس خانم مهندس هودسنی، با طرح موضوع "تحولات در حوزه مدیریت بازآفرینی شهری: به سوی حکمروایی همکارانه" به تبیین تغییرات صورت گرفته در رویکردهای مدیریت بازآفرینی شهری در نقاط مختلف جهان پرداختند. ایشان در این تغییرات، فرآیندهای زمینه ای زیر را به عنوان بستر تغییر، بسیار موثر تلقی کردند:
- فرآیند جهانی شدن که سبب تجدید نظام و ساختار شهری و به ویژه بروز الگوهای جدیدی از ارتباطات فضایی میان نواحی برخوردار[1] و نواحی محروم[2] شدهاست.
- رویکرد توسعه محله ای پایدار به ویژه در سطح محلی که اصول آن تأثیر به سزایی بر پایداری اجتماعی و کالبدی محلات و تغییر نگاه به آنها داشتهاست.
- مطرح شدن موضوع حکمروایی شهری به عنوان مدل قالب در حوزه مدیریت شهری و محلی، و فاصله گرفتن از مدلهای سنتی مدیریت شهری، همراه با مفاهیم مشارکت و کارآفرینی[3] است. این امر سبب بوجود آمدن نگاهی نوین از جمله «پاسخگو بودن» و «پذیرش اجتماعی[4]» در راستای حل چالشها به ویژه در سطح محلی گردید.
خانم مهندس هودسنی ادامه دادند تحولات در نقش دولتها و تغییر رویکرد به حکومتهای مرکزی در جهان، در کنار ناتوانی حکومتهای مرکزی و ملی در رفع نیازهای جدید شهروندان، سبب شدهاست تا حکومتهای محلی همواره رو به گسترش و توسعه باشند. در این تحول رویکردهای محلی به حوزه مدیریت بازآفرینی شهری، نهادهای محلی اهمیت دوچندان می یابند. بخش عمومی (دولت و شهرداری) با تفویض اختیار و قدرت به نهادهای محلی و جامعه مدنی، مدل توسعه ای را فراهم می آورند که امکان پاسخگویی به نیازها را در مقیاس محلی فراهم می آورد. ابعاد حکمروایی، شامل نهادها و کنشگران درگیر (چه کسی، چه قدرت و چه وظایفی دارد و نحوه تعاملات میان آنها به چه صورتی میباشد)، شرایط ساختاری (منابع و ظرفیتهای مدیریتی و قانونی) و شرایط هنجاری (ارزشها، ایدئولوژیها و ادراک از نهادها و کنشگران) میباشد.
ایشان در ادامه خاطرنشان کردند لازم است با رویکردی نهادی در فرآیندهای مدیریت بازآفرینی شهری، به «ایجاد ظرفیتهای نهادی در سطح محلی» پرداخت. بدین معنا که در بخشهای مختلف، ظرفیتهای نهادی گوناگونی به عنوان منابع اجتماعی در سطح محلی وجود دارند که با ارتقای سرمایه فکری و اجتماعی و با حمایت و گسترش شبکههای محلی و ایجاد شبکههای وسیعتر اعتماد و حمایت، می توان به اهداف مورد نظر دست یافت، که ایشان از آن به عنوان «حکمروایی همکارانه»[5] نام برد.
پس از این مقدمه پیرامون موضوع حکمروایی شایسته و رویکردهای جهانی نسبت به این مقوله موثر بر حیات شهروندی، آقای دکتر حقیقت نائینی به بیان کلیاتی درباره مفاهیم و رویکرد های جدید در بازآفرینی شهری پرداختند و مفاهیم، فرایند و اهداف بازآفرینی شهری و شروط لازم برای موفقیت بازآفرینی شهری را مورد بررسی قرار دادند. ایشان در ادامه به تبیین تحولات پس از انقلاب صنعتی و بویژه جهانی شدن در اواخر قرن بیستم پرداختند که باعث رشد سریع شهرنشینی و بدنبال آن تغییر در فرم و ماهیت شهرها گردید. چالش های پیش روی شهرها همچون فقر، کیفیت نازل زندگی، بد مسکنی، دست اندرکاران امور شهری را به اقدام برنامه ریزی شده برای ارتقاء محیط های شهری از طریق اقدامات سازمان یافته بر نواحی موجود شهری و نیز افزایش فعالیت های حال و آینده مردم شهر ملزم کرده است. آقای دکتر حقیقت نائینی در ادامه، بازآفرینی شهری را از جمله رویکردهایی دانستند که از طریق باز توسعه مناطق جدا شده شهری و بهبود زیر ساخت های عمومی همراه با ارتقا سرمایه اجتماعی جوامع محلی، اقدام به نوسازی شهری می نماید. ایشان اصول یک برنامه بازآفرینی موثر و کارآمد را موارد زیر برشمردند:
- تأکيد بيشتر بر رويکردهاي يکپارچه، (در کنار دو هدف اصلي کارآمدي اقتصادي و عدالت اجتماعي )
- مشارکت چند وجهی با تأکيد بر نقش جوامع محلي
- معرفي يک چشم انداز راهبردي دراز مدت
- قبول اين احتمال که برنامه هاي اجرايي اوليه بايد هم سو با تغيير شرايط اقتصادي، اجتماعي، زيست محيطي و مديريتي، جرح و تعديل يابند.
- قبول منحصر به فرد بودن مکان،
- تعادل و موازنه ميان سرمایه گذاری دولتي، خصوصي و داوطلبانه؛
- معرفي ايده جامع تري از پايداري زيست محيطي
- تعهد و توجه بيشتر به حفاظت از محيط تاريخي و اذعان به اهميت حفظ ابنيه و فضاهاي اصلي؛
- محوریت بيشتر فرهنگ، هنر و برنامه هاي تفريحي در فرآيند بازآفريني و نوسازي شهري؛
- تاکید به سهیم بودن جوامع در انجام امور و ظهور رویکرد مبتنی بر اجتماع (اجتماع محور) در زمینه رفع فرسودگی شهری
- تأکيد بر افزايش اشتغال، کاهش فقر و محروميت اجتماعي، تأمين امکانات محله و برنامه هاي آموزشي به جاي نوسازی کالبدي صرف
- وجود تعامل و مشارکت بيشتر ميان بازيگران و دستگاه هاي درگير
آقای دکتر حقیقت نائینی در پایان، اصول برقراری و پیاده سازی حکمروایی خوب شهری در بازآفرینی را در عناوین زیر بیان کردند:
- مشارکت: حضور همه شهروندان درتصمیم گیری
- حاکمیت قانون: رعایت چارچوب های قانونی عادلانه و منصفانه
- شفافیت: جریان آزاد اطلاعات
- مسئولیت پذیری: ارایه خدمات
- اجماع سازی: اجماع برای بیشترین منفعت
- عدالت و انصاف: برخورداری از فرصت های برابر
- کارآیی و اثربخشی: استفاده از منابع موجود به صورت کارا
- پاسخگویی: پاسخگویی نهادهای دولتی و هم بخش خصوصی و سازمان های جامعه مدنی
پس از سخنرانی آقای دکتر حقیقت نائینی، آقای دکتر پیران به ایراد سخنرانی در باب مقوله "اداره مردمی خردمندانه(حکمرانی خوب) و بازآفرینی محله ای توسط نهاد های مردمی محلی در ایران" پرداختند. ایشان اداره مردمی خردمندانه را برای مفهوم ( good governance ) انتخاب کرده اند که در ایران به حکمرانی و حکمروایی ترجمه شده است. ایشان خاطر نشان ساختند معانی القا شده در ذهن انسان ایرانی در طول تاریخ آن هم با شنیدن واژه هایی چون حکم و حاکم و حکمرانی با معنای مفهوم مورد بحث به هیچ روی هماهنگ نیست. آن مفاهیم القا کننده تصمیم بدون چون وچرا و بدون دخالت آحاد مردم است که تماشاچیان بی حق و حقوقی تصور می شوند. حال آنکه اداره مردمی خردمندانه گویای دخالت بزرگترین از نظر کمی و مهم ترین کنشگران عرصه تصمیم گیری در باب تمامی امور جامعه می باشد و گویای پارادایم جدیدی در مدیریت است که تمامی شهروندان و سایر دخیلان را به تصمیم گیری، مشارکت در مرحله فکر اولیه، موضوع یابی، تجزیه و تحلیل موقعیتی ، شناخت و اولویت بندی معضلات، ارزیابی و محاسبه امکانات، تدوین سناریو های گوناگون، نهایی کردن وانتخاب سناریوی بهینه، اجرا ، نظارت بر اجرا، ارزیابی نتایج، جرح و تعدیل و بازنگری در صورت لزوم، فرا می خواند . ایشان با ارائه مدل زیر، حداکثر مفهوم اداره مردمی خردمندانه را تبیین کردند و معتقدند که در اصل باید اداره خردمندانه دخیلان ترجمه شود. حداکثر از آن روی که شهروندان را کنشگران تمامی مراحل برنامه ریزی و اجرا واداره کردن دیده است و ناگفته الگوی مردم سالاری تمام مشارکتی
(Participatory Democracy ) را به ذهن می رساند.
در درجه پایین تر اداره مردمی خردمندانه از سه محور اساسی تشکیل شده که هر سازمانی باید بر محور کسب و درونی سازی این سه محور به فعالیت بپردازد که خود به ده ها ویژگی دیگر منجر می گردد. نخستین این سه محور پاسخگویی تام و تمام ( Accountability ) است. دومین محور معرف بودن ( Representative ) می باشد که گویای الگوی مردم سالاری معرف یا نمایندگی است. سومین محور حساس بودن (Responsiveness ) است. پاسخگویی سازمان، اجزا ، اقدامات و فرایندهایش را برروی آحاد مردم می گشاید. از این روی هر سازمان نیازمند اصول حفاظتی پاسخگویی می گردد که باید نهادینه و درونی سازی گردد. شفافیت یکی از این اصول حفاظتی است.
ایشان در ادامه با بیان اغتشاش مفهومی در باب موضوع بازآفرینی که آن را معادل (Regeneration )در زبان انگلیسی ، گذارده اند، به ضرورت بازنگری مفهومی –معنایی در مفهوم سازی هایی لغوی بریده از متن و معنا در زبان فارسی همچون مفاهیم رایج دیگر از جمله نوسازی، توسعه و توسعه مجدد، بازسازی، باززنده سازی، توانمند سازی، احیا و غیره به معنای دگرگون کردن محیط فیزیکی یا جسم و روح و جان در محدوده های جغرافیایی یا عمده شهر و تقسیمات درونی مکان محور چون منطقه ، ناحیه و محله شهری، اشاره داشتند.
آقای دکتر پیران در انتها به تبیین نقش محلی گرایی و باز آفرینی محله ای در قالب پروژه محله یاری در ایران پرداختند و بر ضرورت حیاتی آن در پرتو مشکلات داخلی و تحولات جهانی از جمله جهانی سازی از بالا یا دریچه اقتصاد فراملی متشکل، تاکید کردند و بیان کردند اهمیت دارد بر شکل گیری جنبش اجتماعی درون سیستمی به عنوان پیش شرط توسعه درونزای ملی درنگ گردد. ایشان شکل گیری گفتگوی علمی گسترده در بررسی ضرورت های قرن بیست و یکمی سرزمین اثیری ایران را ضرورتی به تاخیر و خوش خیالی دچار شده می دانند و تاکید دارند که سرزمین توانمندی چون ایران در شرایط کنونی نیازمند شکل گیری عزم ملی واقعی است. چنان عزمی تنها در صورت به حساب آمدن عملی آحاد مردم و ایفای نعیین کننده ترین نقش توسط آنان ممکن می گردد. عزم ملی یادشده چنانچه شکل گیرد به سرمایه اجتماعی فراگیر در مقابل سرمایه اجتماعی پیوندی یا خون و کلان عشیره و قبیله محور که به معضلی جدی بدل شده است می انجامد. آنگاه سرمایه اجتماعی پیوندی نیز آنگاه که در جایگاه و حد درست خود قرار گرفت برعکس حال که زیانی جدی به وحدت ملی است ، فایده رسان خواهد شد.
[1] Inclusive areas
[2] Exclusive areas
[3] Entrepreneurial Government
[4] Social Inclusion
[5] Collaborative Governance