ابزارهای دسترسی

رهبر معظم انقلاب
ما باید کارهای اولویت دار و فوری را مورد اهتمام ویژه قرار دهیم که از جمله آن ها نوسازی بافت های فرسوده است.
ترمیم بافت های فرسوده شهرها و روستاها دراولویت کاری دستگاه های مسئول قرار گیرد.
مراد از برقراری نظام مقدس جمهوری اسلامی، همانا فقرزدایی و محرومیت زدایی است.
با سیاست گذاری توأمان با ابتکار و شجاعت و جرات، وارد میدان شوید.

مقصود فراستخواه جامعه‌شناس ایرانی و عضو هیئت علمی دانشگاه با بیان اینکه نقشه راه توسعه برای ایران به صورت اجتماعی ساخته می‌شود گفت: فراهم اوردن فضاهاو میدان‌های تازه هرچند کوچک برای تجربه‌های جدید و شکل‌گیری آگاهی‌های ضمنی و منش‌های نوظهور اجتماعی امری ضروری بوده  که به نوبه خود منجر به درجاتی از سطوح بلوغ و توسعه در ایران می‌شود.

به گزارش روابط عمومی شرکت باز آفرینی شهری ایران به نقل از پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی مقصود فراستخواه جامعه‌شناس ایرانی و عضو هیئت علمی دانشگاه در سی‌امین نشست تمدن ایران‌شهری که با محوریت مسئله ایران و تأملی برای ره‌نگاشت توسعه، معمای منش و کنش با حضور وزیر راه وشهرسازی برگزار شد درخصوص چگونگی بحث توسعه در ایران بیان کرد: مسأله ایران با توسعه گره خورده و می‌تواند به آینده نیز راه پیدا کند، این درحالی است که خود مفهوم توسعه نیز یک معما شده و با عمق ساختارهای جامعه برخورد و موانعی را متحمل شده است.

وی در ادامه با بیان اینکه طرح‌هایی که در تاریخ معاصر ما برای تغییر در این سرزمین در انداخته شده‌اند به نحو رضایت بخشی نتوانسته‌اند موجب توسعه در ایران شوند گفت: به عقیده من  مسأله توسعه همچنان باقی بوده و پیش روی ما قرار دارد، به واقع در اینجا مراد ما از توسعه نه فقط افزایش کالاها و خدمات و درآمدها با هدف مصرف انبوه است بلکه ارتقای سطح سازمان‌یافتگی درون زای جامعه برای افزایش قابلیت‌های تجمعی انسانی و سرمایه اجتماعی به منظور رفاه اجتماعی و کیفیت زندگی به شمار می‌رود.

فراستخواه اضافه کرد: توسعه به معناب گسترش افق انتخاب‌های مردمان و آزادی با احساس مسئولیت جمعی، همکاری جمعی، مشارکت، قانونمندی، گزارش‌دهی بیشتر و فعال شدن هم‌زمان دولت و جامعه بوده که باعث ساخته شدن راه توسعه به صورت اجتماعی نیز می‌شود.

وی در ادامه توسعه را یک معضل و چیستان تئوریک دانست و افزود: این معضل در جامعه‌ از آن یاد شده وهمچینن در امور ساختارها و عملکرد نیز تعیین کننده خواهد بود، در حقیقت پاسخ به این دوتایی در جوامع مختلف با یکدیگر تفاوت دارند هرچه جامعه فاقد زیرساخت‌های اجتماعی توسعه یافته باشد عاملیت انسانی اهمیت پیدا کرده و کنشگران و واسطه‌های تغییر اهمیت بیشتری نسبت به ساختارها پیدا می‌کنند.

این استاد دانشگاه در ادامه سخنان خود با طرح معمای کنش و منش در این حوزه اظهار داشت: عاملان اجتماعی در ایران، کنش‌هایی همچون کنش‌های ترقی‌خواهی، تحول‌خواهی، مشروطه‌خواهی، تجددخواهی، دموکراسی‌خواهی و معطوف به تغییر و پیشرفت و توسعه را از قبل از مشروطه تا به امروز طرح کرده‌اند درحالی که در گذر زمان این کنش‌ها ضمن برخورد با سقف منش‌های ما محدود شده و در نهایت نتایج رضایت‌بخش کافی برای امر توسعه در ایران را نداشته است.

به گفته وی همواره حاصل کنش‌های اجتماعی با موانعی در ساختارهای پنهان فرهنگی، مدل‌های ذهنی و الگوهای رفتارهای جمعی و منش ملی و روحیات خلق و خوی ما دست به گریبان بوده و مسائلی را پدید آورده است.

فراستخواه در این راستا مشکل مذکور را با صورت مسأله‌های متفاوتی عنوان کرد که کندی امری توسعه به دلیل ضعف‌های موجود در فرهنگ سیاسی، جلوگیری از انباشت دستاوردهای با روحیات سهم‌خواهی که لازمه آن توسعه است، مشکل با توافق کردن بر حد متوسطی از دیدگاه‌ها و منافع اجتماعی، تعویق انداختن در منافع عمومی با خودمداری‌ها و بخش‌گرایی‌ها و همچنین طائفه‌گرایی و فرهنگ عشیره از جمله آن‌ها به شمار می‌روند.

وی درادامه با اشاره به مطالعات انجام گرفته در این زمینه با تأکید براینکه مردم، گروه‌ها، دستگاه‌ها، مدیران و حمکرانان در ایران طبق توافق نانوشته‌ای عمدتا در پی بقا هستند نه توسعه بیان کرد: به تصور من منش ملی در کشور ما بیش از آننکه یک خصوصیت نژادی و ذاتی باشد یک ویژگی شکل گرفته موقعیتی بوده و عبارت است از خصیصه‌ها والگوهای شخصیتی نسبتا پایدار که در بین اعضای بزرگسال یک جامعه طی دوره‌ای بیشترین تکرار را داشته و ممکن است تغییراتی در گذر زمان و براثر شرایط و موقعیت‌ها داشته باشد.

این جامعه‌شناس ایرانی در این‌باره افزود: به گفته مارتیندیل ما در حال حاضر برای توصیف منش ملی خود نیازمند فاصله معرفتی مناسبی هستیم تا از مشاهدات پراکنده و عکس‌العمل‌های عامیانه بگذریم و با داده‌ها و شواهد کافی بتوانیم درباره منش ملی یک جامعه و تغییرات آن در اعماق تصدیق دقیق‌تر معتبری داشته باشیم.

فراستخواه در این خصوص ادامه داد: به تصور من منش ملی تا حد زیادی برآمده از موقعیت‌ها و تجربه‌های زیست‌ جمعی و بازتاب وضعیت نهادهای سیاسی و مناسبات اقتصادی بوده و تا اندازه‌ای هم از فلسفه زندگی و آموزه‌های دینی موجود در فرهنگ مردمان مشروب می‌شود و از سویی دیگر تحت تأثیر کنش‌ها و کردارهای گفتمانی در زیست جهان یک جامعه، خصوصا نخبگان آن جامعه خواهد بود.

به گفته وی در منش ملی هر جامعه به مأخذ هر دوره از آن جامعه می‌توان ظرفیت‌ها و محدودیت‌هایی را برای توسعه نشان داد و به عبارت دیگر در منش ملی هر جامعه‌ای نیروهای پیشران و بازدار توسعه قرار دارند که باید به آنها نیز توجه کرد.

این استاد دانشگاه در بخش دیگری از سخنان خود در اشاره به تحقیقات انجام شده جهت شناسایی ظرفیت‌ها و محدودیت‌های جامعه ایران در امر توسعه بیان کرد: در این راستا مطالعات بسیاری از جمله مدل‌های هافستید، شوارتز و پیمایش گلوب انجام گرفت که هرکدام نتایج مخصوص به خود را اعلام کردند که گفتنی است تحقیقات ما در ایران نتایجی بسیار نزدیک به مدل پیمایش گلوب را نشان داد.

وی در ادامه با تأکید براینکه براساس این مطالعات در مؤلفه‌هایی چون جمع‌گرایی درون گروهی، ریسک‌پذیری و برابری‌خواهی جنسیتی وضعیت رضایتبخشی در ایران به چشم نمی خورد گفت: به تصور من در جامعه ایران، پارادوکس انتظارات بالا و امید پایین به شدت دیده می‌شود به گونه‌ای که فاصله زیادی بین وضع موجود رفتار و وضع مورد انتظار می‌تواند در درازمدت اسباب سرخوردگی و چه بسا درماندگی آموخته و کاهش تفکر علی و حسی خودکارآمدی در آن جامعه شود.

این جامعه‌شناس ایرانی همچنین با بیا این مطلب که با وجود مؤلفه‌های فوق عوامل پیشران نیز در فرهنگ و جامعه ما به چشم می‌خورد گفت: در شاخص‌های مردسالاری و نیز سخت‌گیری، وضع چندان اکستریمی در ایران نبوده که آثارش را در انقلاب آرام زنان و نیز پویش‌های زیرپوست جامعه ایرانی می‌توانی ببینیم، امری که  قطعا به بحث توسعه در کشور کمک می‌کند.

فراستخواه با بیان اینکه وجود میل به موفقیت از طریق عملکرد در ایران تا حد نسبتا خوبی به عنوان یکی از نتایج مهم و امیدوارکننده پیمایش گلوب در ایران به دست آمد گفت: خوشبختانه ایرانی به رغم تمامی محدودیت‌های سیستمی و ناکارآمدی ساختارهای رسمی همچنان میل به ماندن دارد و زندگی هنوز در اینجا جاری است، گفتنی است در این راستا همکاران ایرانی ما در پروژه گلوب در پژوهشی میدانی و با پیمایش مدیران میانی حوزه‌های بانکی ، ارتباطات و صنایع غذایی به این نتیجه رسیدند که در ایرانیان میل به موفقیت و عملکردگرایی و پیشرفت‌خواهی از طریق عمل به ویژه در سطح فردی تا حدی وجود دارد.

به گفته وی نسل چهارم دانشگاهی بیش از نسل‌های قبلی در لحظه حال و شرایط اقتصادی به سر برده و مطلوبیت ایده‌آل و جهت‌گیری‌های درازمدت آن‌ها نسبت به نسل سوم و به ویژه دوم کمتر است درحالیکه نسل دوم(متولدین ۲۰ و ۳۰) و بعد از آن‌ها نس سوم متولدین ۴۰ و ۵۰ فرهنگ و رفتار سازمانی آینده‌گرایی و جهت‌گیری درازمدت را در ایده‌آل خود دارند همچنین نسل چهارم جوانتر متولدین ۶۰ در این حد از حساسیت، فرهنگ و رفتار سازمانی آینده‌گرا به عنوان امر ایده‌آل در ذهن ندارند.

وی ادامه داد: درحقیقت فاصله‌ها بین وضع موجود رفتار و وضع مورد انتظار بهترین گواه برای منطقی نبودن دیدگاه‌های ذات باورانه نسبت به فرهنگ و خلق و خوی ایرانی از جمله دانشگاهیان ایرانی است، بنابراین آنچه گاهی مشهور شده است که ایرانی‌ها چنین و چنان‌اند وقتی تأمل می‌کنیم نباید به معنای خصوصیت ذاتی و پایدار ایرانی تلقی بشود، انتظارات بالا و در خیلی موارد هم سطح با انتظارات جهان نشان می‌دهد که ایرانیان انتظارات عملکرد و فرهنگی و رفتاری بالایی از خود دارند اما حیطه‌های امکانات نهادی و سیستمی و حقوقی و قانونی باید برای این انتظارات فراهم بشود.

فراستخواه همچنین اضافه کرد: از سوی دیگر هرچند فرهنگ رسمی در ایران و سیاست‌ها و ساختارها شواهدی است که توسعه را در این سرزمین دشوار می سازد اما شاهد رشد ضمنی فرهنگ غیررسمی در زیست جهان جامعه هستیم که تا حد زیادی با این چارچوب‌ها سربه نیست.

این استاد دانشگاه در ادامه سخنان خود با بیان این نکته که جامعه ایرانی خصوصیت‌های شگفت‌انگیز و حتی متناقض گونی دارد گفت: جامعه ایران خیلی پارادوکسیکال است، به گونه‌ای که با مدل‌های نظری و تحلیلی ساده نمی‌توان این جامعه را توضیح داد. نمی‌توان مسیر تحولات آن را خوب دریافت یا مسیرهای بعدی را پیش‌نگری کرد، نظریه‌های کلاسیک جامعه‌شناسی همچون نظریه عقب‌ماندگی و پارادایم شرق‌شناسی قادر به توضیح رضایت‌بخش تاریخ و جامعه ایرانی نیستند.

به گفته وی جامعه ایرانی بسیار فرار و سیال است و از زیر توصیف‌های ساده می‌لغزد و توصیف‌های فربهلازم دارد، جامعه ایرانی جامعه‌ای است با دو لایه آشکار و پنهان، در سطح ظاهری آن وابستگی به مسیر، محدودیت ساختاری، مشکلات فرهنگی، عدم موفقیت طرح‌های ملی و بر زمین افتادن و شکست خوردن است اما در لایه‌های عمیق‌تر میل به بلند شدن و باز دوباره تقلاکردن است.

فراستخواه در این خصوص بیان کرد: در حقیقت جامعه ایران برای برخورد با کنش‌ها به زمان نیاز دارد، این درحالی است که ما به پویایی‌شناسی، پیچش حلزونی و داینامیسم درون جامعه توجه نمی‌کنیم عواملی که قطعا بر روی توسعه تأثیرگذار خواهد بود.

وی با تأکید براینکه کنش‌ها همچنان در جریان توسعه موثرند گفت: کنش‌ها عواملی راه‌انداز، تسهیلگر بوده و از خلاقیت‌های معنایی، تعاملات معنا و تجربه و فضا محسوب می‌شوند.

فراستخواه با بیان اینکه نقشه راه توسعه برای ایران به صورت اجتماعی ساخته می‌شود گفت: فراهم اوردن فضاهاو میدان‌های تازه هرچند کوچک برای تجربه‌های جدید و شکل‌گیری آگاهی‌های ضمنی و منش‌های نوظهور اجتماعی امری ضروری بوده  که به نوبه خود منجر به درجاتی از سطوح بلوغ و توسعه در ایران می‌شود./