طرح موضوع بازگشت به اندیشه ایرانشهری بحثهایی پیرامون چرایی و چگونگی این مهم ایجاد کرده است. گفتوگوهایی که بیش از هر چیز، تفاوت دیدگاه نخبگان علمی و مدیریتی جامعه را پیرامون راههای دستیابی به الگویی تازه از شهرسازی ایرانی مبتنی بر پیشینه تاریخیمان که شاید بتواند مبنا و معیار برخورد مدیران با پدیده شهر و شهروند قرار گیرد، آشکار میکند.
به گزارش روابط عمومی پايگاه خبري وزارت راه و شهرسازي در همین زمینه، چهار پرسش را با دکتر یعقوب موسوی، استاد جامعهشناسی دانشگاه الزهرا و دکتر حسین پرویزاجلالی، مدیر گروه جامعهشناسی شهر انجمن جامعهشناسی ایران در میان گذاشتیم که به همراه پاسخهای ایشان در پی میآید.
وقتی از بازگشت به گذشته، احیای هویتها و بازخوانی میراث شهری ایرانی سخن میگوییم چه مُرادی داریم؟ در میراث مردمشناسی کشوری چون ایران که روزگاری نهچندان دور، بخش زیادی از بافتهای مسکونی آن به روستاها اختصاص داشته است، از چه زمانی میتوان سراغی از مفهوم «شهر» گرفت، و چه الگوها و مفاهیمی را از گذشته به امروز یا آینده انتقال داد؟
یعقوب موسوی: در بررسی تاریخی از واقعیت شهر و شهرنشینی اگرچه متاسفانه منابع و اسناد موجود این موضوع را در حد مورد انتظار مورد حمایت قرار نمیدهند اما علائم و نشانهها و به تعبیر علمی شاخصهای فراوانی وجود دارد که به اعتبار آن سخن از شهر ایرانی مفهومی خودساخته نیست بلکه واقعیت در دل تاریخ طولانی کشور دارد. چنانکه در ارجاع به خاستگاه شهر در جهان، شهرهای نخسین در تمدن باستانی ایران به عنوان نشانه و نمایندهای از تمدن شهری نخستین تلقی میشود. شهر ایرانی در دوران طولانی خود از مادها تا ساسانیان و پس از اسلام تاکنون تحولات متعددی را در خود تجربه کرده است. شهرنشینی در ایران همگام و همزمان با سایر اشکال زندگی بعنی ایلاتی و روستانشینی الگوی غالب زندگی جمعی بوده است. اما آنچه که موجب میگردد ساختار و عملکرد شهر ایرانی از انواع دیگر شهرها در جهان متمایز گردد فقدان ثبات و تداوم حیات جامع کالبدی و کارکردی آن است. شدت تغییرات و تحولات عمومی اعم از سیاسی و اداری و نیز حوادث غیرقابل پیشبینی از نوع زیستمحیطی موجب شده است که شهر ایرانی فاقد عناصر و هویت پایدار و پابرجا باشد. در تحلیل از تاریخ شهر و رویش شهرنشینی در ایران میتوان از دو مقطع متمایز کلاسیک و نوین سخن گفت. شهر ایرانی در فرازهایی از تاریخ طولانی خود برخوردار از قلعه، بازار، معابد و بعدها مساجد جامع، راه عمومی و نیز مرکز اداری و سیاسی است در حالی که در دوران نوین با ورود به عرصه جدید که پیآمد تحولات در اروپا است، بار دیگر هم چون گذشته تاریخی خود رشد و توسعه آن دستخوش سرنوشتی میشود که از بیرون برای آن تدارک دیده شده است. ادغام الگوی گرانسگ تاریخی و بومی توام با الزامات دوران نوین؛ این همان ترکیبی است که ماهیت شهر ایرانی کنونی ما را تشکیل داده است.
پرویز اجلالی: این تصور که ایران کشوری روستایی بوده، کاملاً نادرست است. در ایران هر سه شیوه زندگی روستانشینی، شهرنشینی و کوچگری رایج بوده است. اما فراموش نکنیم کشور ما یکی از اولین خاستگاههای شهرنشینی در جهان بوده است. برخی مورخین از شهرهای با ۵۰۰ هزارنفر جمعیت در دوره ساسانی سخن گفتهاند. در دوره اسلامی هم شهرهای باشکوه در ایران فراوان بودهاند. ما میراثی غنی از شهر و شهرنشینی داریم. البته این میراث مثل میراث رومی برای ما کاملاً محفوظ نمانده است. اما بالاخره میدانیم که از قدیمیترین شهرنشینان جهانیم.
به نظر شما اندیشه ایرانشهری یا هر الگوی شهرسازی نوین، باید مبتنی بر احیای گذشته و بازسازی الگوهای مثبت پیشینی تعریف شود یا بجای «ایرانشهر» ِ تاریخی، به برساختنِ نوعی مدل شهرسازی مدرن و در عین حال بومی متناسب با ویژگیهای جامعۀ ما، به عنوان «شهرسازی ایرانی» نظر داشته باشد؟
پرویز اجلالی: ببینید. در دنیای مدرن تجربهها به سرعت میان جوامع و شهرها حرکت میکند و مجموعههایی ارزشمند از دانش نظری و تجربی فراهم میآورد که تحت عنوان میراث دانش نوع بشر ثبت وضبط میشود و همه کشورها میتوانند به اندازه توان و خواست خود در این کارزار تجربهکردن، اندیشیدن و ساختن مشارکت کنند. بخش اعظم آنچه برای ایجاد زیستگاههایی به نام شهر به عنوان جانپناه و محل کوشش و آسایش و سازندگی مردمان لازم است در مورد نوع بشر مشترک است. همه ما نیازمند حفظ زمین هستیم، همه مردم جهان، مسکن و هوای پاک و فرصت برای کار و خلاقیت میخواهند. بخش کوچکی هم هست که با روحیه و فرهنگ و تجربه تاریخی زیسته هر جامعهای پیوند دارد. ما هم مثل سایر ملل باید هم از دستاوردهای خرد کل بشر امروز استفاده کنیم و هم بکوشیم تا دستاوردهای تجربه زیسته تاریخی خودمان را بازیابیم و تا آنجا که با شرایط زندگی امروزمان سازگار است حفظ کنیم و بهکار بندیم. تا حد امکان باید هرچه میتوانیم از خوبیهای گذشته حفظ کنیم و هرچه میتوانیم از خوبیهای امروز جذب کنیم و بدیهای دیروز و امروز خودمان و بدیهای جوامع معاصر دیگر را بیرحمانه دور بریزیم. به گذشته برنگردیم بلکه امروزی باشیم و آیندهنگر. اما خوبیهای گذشته را هم با خود به امروز بیاوریم. این شدنی است اما البته خرد و دانش و اراده میخواهد.
یعقوب موسوی: امروزه روش واقعگرایی در شهرسازی بیش از نمونهگرایی آرمانی مورد پذیرش است. خیز برای تحقق الگوی ناب در ایجاد شهر یا شهرهای مطلوب و پایدار به نوعی، انتخاب سیاست شهری ناموفق است. به نظر میرسد در ایجاد شهر جدید در ایران هدف استفاده عقلانی از همه ظرفیتهای تاریخی، ساخت