شروع حاشیهنشینی در جهان با پیدایش انقلاب صنعتی و به تبع آن به رشد شهرهای صنعتی مقارن است. حاشیهنشینی چه در کشورهای توسعهیافته و چه در کشورهای در حال توسعه، مستقیماً متأثر از نحوه صنعتی شدن شهرها بوده است. تاثیرات پررنگ حاشیهنشینی بعد از جنگ جهانی دوم، پس از فروپاشی نظام اقتصادی جهـان و افـزایش فقـر در اکثر کشورها تبدیل به معضلی برای برنامهریزی شهری و مدیریت کلان شهر شد. از سال 1950 بحثهایی مرتبط با حاشیهنشینی در جهان مطرح شد که تحلیلهای متفاوتی را در بر داشت، اما تـا کنون هیچیک از راهکارهای ارائه شده منجر به حذف حاشیهنشینی نشدهاند. این پدیده قبلاً (طی قرون 19-17) در قسمتهایی از کشورهای توسعهیافته امروزی البته با مقیاس کوچکتر و با رشد به مراتب کمتر تجربه شده بود.
مهمترین دلایل بحرانی نشدن حاشیهنشینی و مدیریت مطلوب موضوع در کشورهای توسعه یافته، استفاده مناسب از تکنولوژی، ثروت به مراتب زیاد و بهبود نگرشهای اجتماعی بود ولی این موضوع در کشورهای در حال توسعه به دلیل فقدان برنامهریزی شهری و رشد شتابزده نابرابری و فقر بر اثر سیاستهای نادرست دولتها موضوع را به یک چالش جامعه بشری تبدیل کرده است. در کشورهای توسعهیافته کنونی، ابتدا کارخانهها بهعلت نیازشان به منابع آنی و امکانات حمل ونقل در درون شهرها ایجاد شدند و به همین سبب مهاجران روستایی و طبقات فقیر شهری را به مرکزشهرها کشاندند. با انتقال کارخانهها به بیرون شهرها و توسعه حومهنشینی برای طبقات متوسط و بالای جامعه، فقرا در مراکز شلوغ و کثیف شهری باقی ماندند تا آنچه ما امروزه از آن، بهعنوان حاشیهنشینی یاد میکنیم، نه در اطراف شهر، بلکه در مراکز شهرهای بزرگ پدید آمد ولی در کشورهای در حال توسعه مانند ایران که صنعت نه محصول توسعه درونزا، بلکه وارداتی بوده است، حاشیهنشینی از همان آغاز به اطراف شهرها هدایت شد.
حاشیهنشینی در دنیا
سازمانهای بینالمللی در برآوردهای خود اعلام کردهاند حاشیهنشینی گسترده امروزی در جهان از دهه 9٠ میلادی شروع به رشد کرده است و پیشبینی میشود تا سال 2030 به بیش از 2 میلیارد نفر افزایش پیدا کند. از سوی دیگر، حاشیه نشینی امروزه ریشه در قرن شانزدهم میلادی دارد. هجوم شتابزده فقرای جویای شغل مهاجر به لندن و ایجاد نیاز گسترده به سرپناه، ساخت وساز غیرقابل کنترل مساکن محقر و استفاده ملاکین وقت از این فرصت برای اجاره منازل تقسیم شده بین چندین خانوار منجر به تشکیل محلههای پرجمعیت فقیرنشین در مرکز شهر شد. بر اساس آمار 2003(این نسبت بر اساس آمارهای موجود در سال 2014 حدود 53 درصد است)، در حالی که 47.7 درصد از جمعیت جهان شهرنشین بوده است، 31.6 درصد از این جمعیت شهرنشین، به شکل حاشیهنشینی زندگی میکردهاند.
در آن زمان وضعیت حاشیهنشینی در کشورهای توسعه یافته و اروپایی، خود را به نوعی مهار شده نشان میداد چرا که فقط 6درصد از جمعیت شهرنشین این کشورها حاشیهنشین بودند؛ اما مناطق در حال توسعه و آسیا آمار نگران کنندهای از حاشیه نشینی را داشتند؛ به گونهای که بهطور میانگین حدود 40 درصد جمعیت شهرنشین آنها از مرکز رانده شده بودند که البته این وضعیت در قسمت جنوب- مرکزی آسیا که 60 درصد جمعیت شهریاش حاشیهنشین بودند، اسفبارتر از دیگر نقاط بود. امروزه برآورد میشود که بیش از یک سوم جمعیت شهرنشین جهان به سکونتگاه مناسب، آب سالم و محیط متناسب دسترسی ندارند.
حاشیهنشینی تنها مشکل شهرهای بزرگ ایران نیست. تحولاتی که در شرایط اقتصادی جهان ایجاد شده باعث میشود بسیاری از افراد، از مهاجران قانونی و غیرقانونی گرفته تا افرادی که شغل خود را از دست دادهاند، از شهرهای بزرگ جهان به سوی مناطق حاشیهای مهاجرت کنند، به این دلیل که نرخ هزینههای زندگی در برخی شهرهای حاشیهای کمتر از شهرهای بزرگ است و همین موضوع این مناطق را برای قشری خاص از جوامع که از سطح درآمد پایینتری برخوردارند، جذاب کرده است.
از اوایل سالهای ۱۹۰۰ (۱۲۷۹ ه.ش) که فقط ۱۰درصد جمعیت جهان را ساکنان شهرهاتشکیل میدادند تا سال ۲۰۰۰ (۱۳۷۹ ه.ش) که جمعیت شهری به حدود ۵۰درصد افزایش یافته است ملاحظه میشود که همپای جمعیت و استقرار آن در مناطق شهری بتدریج فرصتها و تهدیدهای خاصی در این گونه مراکز جمعیتی شکل گرفته است.
با افزایش روند رشد جمعیت شهری به حدود ۶۵درصد در افق سال ۲۰۲۵ (۱۴۰۴ ه.ش) که جمعیتی بالغ بر ۵/۵ میلیارد نفر شهرنشین را درسطح جهان تشکیل خواهد داد، تداوم وتوسعه چالشهای حاشیهنشینی به عنوان یک معضل جدی و مخرب و با پیامدهای غیر قابل انکار بروز خواهد کرد.
سهم معضلات کشورهای در حال توسعه در حاشیهنشینی بسیار بیشتر از کشورهای توسعه یافته صنعتی است. درسال ۲۰۲۵ از حدود ۱۴۰۰ میلیون نفر جمعیت حاشیهنشین شهری حدود ۱۳۵۵ میلیون نفر آن که بخش عظیمی از آنها آلونکنشین خواهند بود در کشورهای در حال توسعه حضور خواهند داشت و البته حدود ۷۵درصد آن هم سهم کشورهای غرب آسیاست.
نویسنده: پدرام کاوند هریری / دانشجوی دکترای جامعهشناسی
منبع :روزنامه صبح نو / شماره 185 / سه شنبه 26 بهمن 1395