بافتهای تاریخی، کانون و هسته شهرها هستند. رونق و حیات این بافتها طی سدههای گذشته، پایه بسیاری از آداب و رسوم و حتی فرهنگ موجود و نیز رونق اقتصادی شهر و منطقه بوده است. فضاهای شهری تاریخی قبل از همه وظیفه دارند تاریخ، هویت عینی و ذهنی شهر را حفظ کرده و در زندگی جاری سازند. پاسدار همه خاطرهها و یادمانها بوده و از اینرو باید فعالیتهایی را در کالبد خود جای دهند که با هدف یاد شده انطباق یابد.
زمانی که بحث میراث فرهنگی و اماکن تاریخی مطرح میشود نکته حائز اهمیت لزوم توجه به کالبد تاریخی است. کالبد یک الگو و بیانکننده داستان و حیات گذشته یا به اصطلاح «میراث معنوی» است. بر این اساس اماکن تاریخی فرهنگی از دو جنبه اهمیت دارند، بخش میراث ملموس که همان کالبد بناهای تاریخی است و میراث غیر ملموس یا ناملموس، یعنی آداب رفتار و سنن ساکنان آنها. عمده پهنههای تاریخی زنده باقیمانده در شهرها به دوره قاجار یا بعضا تک بناهایی به دورههای ماقبل (تا صفویه) مربوط میشود. این عرصهها چکیده دانشهای سهگانه ادوار مختلف بوده (دانش جغرافیا یا زیست بوم، دانش سرزمینی و رویدادها و دانش علوم و فنون کالبدی هر دوره) که میتواند الگوی مناسبی در روند رشد و کیفیت زندگی امروزی باشد. با نگاهی اجمالی به وضعیت شهرهای ایران بهویژه شهرهای دارای بافت تاریخی و همچنین با توجه به گونهگون شدن و بیهویتی معماری امروز و تاثیرات آن بر بدنه شهرها، این موضوع عیان است که جامعه متخصصان و عموم مردم به آرامی سهگانههای پیش گفته را از یاد برده و دچار فقر دانشهایی شدهاند که از نتایج ملموس آن فروپاشی و ناهنجاریهای اجتماعی و رفتاری، فقر مشارکت و سرمایههای اجتماعی همچنین مصرفگرایی صرف و نابودی محیطزیست و منابع طبیعی انرژی و ... است. در تمام شهرهای معاصر که به سرعت درحال تغییر هستند بیشترین نگرانیها در نگهداری از هستههای تاریخی شهرها است و در اینجا موضوع مهم این است که یاد بگیریم چگونه میتوان بین نیاز برای حرکت به سمت شهرهای مدرن و حفظ عناصر تاریخی تعادل ایجاد کرد؛ چراکه هستههای تاریخی شهرهای امروزی را نباید از زندگی خالی کرد و تنها نگاه موزهای به آنها داشت. شهر یک عنصر سیال است و به بهانه نگهداری از آثار تاریخی نیز نمیتوان حرکت شهرها بر روند نیازمندیها، تکنولوژی و توسعه را متوقف کرد؛ چون شهرها هیچگاه به عقب بازنمیگردند و همیشه در حال حرکت رو به جلو هستند.
در دوران معاصر، با شناخت عوامل اصلی تخریب بافتهای با ارزش تاریخی میتوان در جهت بهبود محیط شهری و توسعه آتی آن نقشآفرینی کرد. فلسفه احیا و الگوپذیری محتوایی و عینی از فضاهای باارزش و اندامهای صدمه دیده و کهن شهرها، ریشه در همین جایگاه دارد و بهنظر میرسد یکی از موثرترین راهکارها در احیای دوباره بافتهای تاریخی، ایجاد فعالیتهای مجدد در این مناطق با توجه به تواناییهای فیزیکی و کالبدی آنها از یکسو و پیام و محتوای زیستی و مفهومی آن از سوی دیگر باشد. متاسفانه در حال حاضر برخي از بناهاي تاريخي به محلهاي متروکه تبديل شدهاند و از اين طريق شاهد بروز آسيبهاي اجتماعي در اطراف آنها هستيم و ساکنان بافتهای تاریخی کسانی هستند که به دلیل مخروبه بودن ساختمانهای این مناطق و قیمت نازل آنها در این ساختمانها ساکن هستند. يکي از دلايل تخليه بافتهاي تاريخي فقدان زیرساختهای همگون و سازگار با آن و نبود تدبیر در چگونگي بهرهبرداري از آنها به عنوان يک الگو است که این امر باپرداختن به موضوعات حفاظت و صيانت کالبدی صرف حاصل نخواهد شد. باید به این نکته توجه کرد که راههای صیانت از بافتهای تاریخی فقط کالبدی و فیزیکی نیست که با یک بازگشایی معبر یا تخریب چند بنا حل شود بلکه بیشترین نقشآفرینی و مسوولیت با ساکنان آن است که هم فقر اجتماعی و شهری دارند و هم فقر خدماتی و بهترین راه، پس از تامین نیازمندیهای اولیه زیرساختی پهنههای تاریخی، توانمندسازی ساکنان و اصلاح منزلت بافت با کمک مردم است.
برای حفظ بناها و بافتهای تاریخی باید ابزارهایی در اختیار مالکان و ساکنان آنها قرار داد تا آنها خود به حفظ یک بنای تاریخی یا بافت تاریخی تشویق شوند؛ چون نگهداری فضایی که در آن زندگی وجود دارد آسانتر است و افرادی که در آن ساکن هستند با آموزشهای لازم یاد میگیرند که چرا باید از یک بنای تاریخی محافظت کرد. کشورهای دیگر پيشرفتهاي خوبي در نگهداري و ساماندهي بناهاي تاريخي داشتهاند، به اينمعنا که با ايجاد کاربريهاي متناسب فرهنگی، اجتماعي، گردشگري و خدماتي حضور مردم را در آن مکانها پررنگ کردهاند. متاسفانه در کشور ما اين تفکر در ميان برخي از مسوولان وجود دارد که رفت و آمد در بناهاي تاريخي باعث از بين رفتنشان ميشود، اما بايد گفت که اين تفکر اشتباه است. ایجاد محورهای گردشگری میتواند بهعنوان یکی از محرکها و روشهای احیای فضاهای تاریخی شهری و جذب گردشگر مورد استفاده قرار گیرد. ایجاد فعالیتهای اقتصادی مناسب با محور گردشگری به نحوی که مورد توجه گردشگران باشد، اقتصاد محلهها و پهنههای شهری را متحول میکند. همچنین تغییر کاربری بناهای باارزش بهعنوان محلهای استراحت، مانند هتل و رستوران نیز در این موضوع موثر است.
مرمت بناهای باارزش، مرمت و بهسازی معابر، گذرگاهها و محوطههای داخلی بافت، تشکیل منطقه فرهنگی تاریخی و ایجاد فعالیتهای فرهنگی، هنری و مذهبی با حمایت بخش خصوصی از جمله اقدامات برای حفظ و احیای بافتهای تاریخی است که لازمه تحقق این امر ایجاد مشوقها و سیاستگذاریهای لازم در برنامه حفاظت و احیای این فضاها است. تمام دستگاهها باید به یک اجماع ملی در حفاظت از بافتهای تاریخی برسند در غیراینصورت معجزهای رخ نمیدهد و بافتهای تاریخی کشور یکی پس از دیگری تخریب میشوند. امیدواریم با بررسی ساختار کارکردی بافت تاریخی و بازنگری و تجدید نظر در تدوین ضوابط طراحی در بافت تاریخی و با اتکا به تجربیات گذشتگان بتوانیم به نتایجی مطلوب در زمینه توسعه پایدار شهری در کنار حفاظت از محدوده تاریخی شهرها دست یابیم.
محمد سالاری
عضو شورای اسلامی شهر تهران
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد / دوشنبه 16 آذر 1394