دکتر محمد بهشتی رئیس پژوهشکده میراث فرهنگی با انتقاد از نظام آموزش عالی در معرفی و دادنِ آگاهی نسبت به معماری ایرانی گفت: تا قبل از اینکه مجموعه کتاب «گنجنامه» توسط دانشگاه شهید بهشتی منتشر شود تمام اطلاعات و مستنداتی که راجع به تاریخ معماری ایران وجود داشت شامل تنها ۲۵۰ اثر بود. در حالیکه تخمین ما در سازمان میراث فرهنگی این است که در کشور حدود یک میلیون بنای تاریخی داریم.
به گزارش روابط عمومی شرکت مادر تخصصی عمران وبهسازی شهری ایران به نقل از پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی، سیدمحمدبهشتی رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی در سومین همایش ملی معمار با حضور در هتل استقلال با اشاره به اینکه تکلف در بسیاری از موارد، ورود به موضوعات را دشوار میکند گفت: این در حالی است که تواضع و خشوع و دانستن این نکته که در بسیاری از موارد دانستههای ما کامل و صد در صدی نیست، میتواند بخش عمدهای از مشکلات را حل کند؛ مشکل عمدهای که امروز برخی به آن مبتلا هستند این است که گویی پاسخ تمامی پرسشها را میدانند.
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی با دعوت از تمامی صاحبنظران رشته معماری به رها کردن تکلف افزود: دعوت میکنم تا تمامی صاحبنظران، تکلف نسبت به واژهها، معنا و مفهومی که در دل واژهها وجود دارد را کنار بگذارند زیرا معتقدم تا تکلفها را کنار نگذاریم تحول پیدا نمیکنیم.
رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در دولتهای هفتم و هشتم در پاسخ به این پرسش که هنگام صحبت از معماری ایرانی مقصود از ایران کجاست؟ گفت: با جستجو در دنیای معاصر اگرچه کشورهای متعددی روی نقشه وجود دارند اما هنگامی که میخواهیم تمدنهای گرهخورده با معماری و به بیانی دیگر سرزمینهایی که معماری با نام آنها گرهخورده را بیابیم با چین، ایران، هند و در نهایت یکی دو کشور دیگر روبه رو میشویم؛ اینجاست که مفهوم ایران معنا پیدا میکند.
بهشتی ادامه داد: بدیهی است هنگامیکه نام ایران را میبریم مقصود نام یک کشور نیست بلکه صحبت از تمدن و فرهنگی میکنیم که با نام ایران برایمان تداعی میشود؛ که در این مفهوم، ایران شامل تمامی مناسبات اجتماعی، انسانی، فرهنگی و مکانی است و نشان از پیچیدگی شناخت دارد.
این مقام مسئول در حوزه میراثفرهنگی کشور گفت: در دوران معاصر، تعداد معدودی هستندکه عمر خود را صرف شناخت و غور در معماری کردند. خوشبختانه من این توفیق را در سازمان میراثفرهنگی داشتم که با عدهای از معماران اندیشمند به گفتوگو بنشینم. جالب است بیشترین جملهای که از آنها میشنیدم این بود که نمیدانیم. در حالیکه، یک دانشجوی معماری در ادبیاتش نمیدانم ندارد، همه چیز را میداند.
وی با انتقاد از نظام آموزش عالی ایران در معرفی و شناساندن معماری ایرانی گفت: در دانشگاههای ایران، عملا از سال ۷۰ تاریخ معماری ایران تدریس شد. تازه وقتی صحبت از معماری ایران میشد، معماری پس از اسلام بود و اگر تحقیق میخواست در مورد معماری صورت بگیرد این بود که به اصفهان، کاشان، یزد سفر میشد؛ انگار ما خلیج فارس نداریم، گیلان و مازندران و آذربایجان و کردستان و کرمانشاه و همدان نداریم.
بهشتی افزود: تا قبل از اینکه مجموعه کتاب «گنجنامه» توسط دانشگاه شهید بهشتی منتشر شود کل اطلاعات و مستنداتی که راجع به تاریخ معماری ایران در دوران اسلامی در کتابهای همه دنیا بود شامل تنها ۲۵۰ اثر بود. در حالیکه تخمین ما در سازمان میراث فرهنگی این است که در کشور حدود یک میلیون بنای تاریخی داریم. «گنجنامه» بود که تلاش کرد و تعداد آثار را به ۷۰۰ اثر رساند.
معماری ایرانی، نقاب جواهرنشان در پس یک زیبایی گریزپای است
وی با اشاره به این غزل سعدی که؛ نه صورتی است مزخرف سروده سعدی/چنانکه بر در گرمابه میکند نقاش/ که برقعی است مرصع به لعل و مروارید/فرو گذاشته بر روی شاهد جماش، گفت: معماری ایرانی نقاب جواهرنشانی است که در پس آن زیبایی گریزپایی نشسته است. معماری ایرانی را منجمد و تنها در گذشته تصور کردن به خطا رفتن است و اینکه عدهای معتقدند نباید معاصر شود به نظرم نظری معقول نیست. برای اینکه ما امروز بتوانیم معماری ایرانی داشته باشیم مستلزم این است که پرده را کنار بزنیم بدین معنا ما باید در محضر معماری ایرانی مشرف شویم نه معماری ایرانی به محضر ما بیاید.
معمار ایرانی فاعل باشد نه منفعل
رئیس پژوهشگاه میراثفرهنگی گفت: در طول تاریخ معماری، میبینیم معمار ایرانی یک منفعل فعال بوده است همانند یک باغبان که نسبت به چهارفصل، طبیعت درختان و گل سرخ منفعل است درحالیکه انتظار میرود معمار ایرانی فاعل باشد.
دکتر بهشتی ادامه داد: وقتی در ایران تنفس میکنیم و با فرهنگ ایرانی محشور هستیم چه بخواهیم و چه نخواهیم برخوردار از فرهنگ معماری هستیم اما این بدان معنا نیست که بهرهمندی از فرهنگ معماری داریم، بهرهمندی در گرو داشتن آگاهی است. مگر میشود معماری در ایران ساکن باشد و اثرش دلالت بر فرهنگ ایرانی نکند؟
این فعال میراث فرهنگی با اشاره به فیلم آفساید که در خودآگاه خود موضوع قانونگریزی و در ناخودآگاه قانونگرایی را دنبال میکند گفت: باورپذیری نکتهای است که باید بیاموزیم و باورپذیری و القای آن به دیگران محصول غور کردن در موضوعهای گوناگون است.
دکتر بهشتی افزود: وقتی صحبت از زبان میکنیم باید توجه کنیم که زبان جسدی و در عین حال جانی دارد. به همین خاطر است که حتی اگر در صحبت کردن به انگلیسی متبحر نیز باشیم ناخودآگاه در هنگام عصبانیت و یا زمانیکه میخواهیم ابراز عشق کنیم هیچگاه به زبان انگلیسی نخواهد بود، بلکه به زبان مادری و خاستگاهی که داریم برمیگردیم و اینها نشان میدهد که جانِ ما ایرانیان فارسی است. شاید بتوان گفت زبان انگلیسی آئینه کدری از فرهنگ ایرانی ماست.
وی تاکید کرد: اگر کسی با جان فرهنگ و جان معماری ما الفت، انس و معرفت و فهم پیدا کرد مهم نیست کجایی است ایرانی میشود.
بهشتی در توضیح این حرف چنین ادامه داد: وقتی بزرگان کشور تصمیم میگیرند ساختمانهای جدید ایجاد کنند سفارش حافظیه را به «آندره گدار» و سفارش سعدیه را نیز به محسن فروغی میدهند. سعدیه را که نگاه میکنید اگرچه عناصر ظاهری معماری ایرانی را در آن میتوانید ببینید اما در آنجا احساس غربت میکنید، ولی در حافظیه بنایی ساخته شده که سابقه ندارد. وقتی به حافظیه میروید احساس آشنایی میکنید و این به این دلیل است که گدار یک عمر تلاش کرد تا فرهنگ ایران را بشناسد و از طریق فلسفه به معماری ایرانی برسد. اما محسن فروغی اینکار را نکرده ظاهرا از عناصر معماری ایرانی استفاده کرده اما آن نزدیکی بین گردشگران با سعدیه ایجاد نشد.