ابزارهای دسترسی

رهبر معظم انقلاب
ما باید کارهای اولویت دار و فوری را مورد اهتمام ویژه قرار دهیم که از جمله آن ها نوسازی بافت های فرسوده است.
ترمیم بافت های فرسوده شهرها و روستاها دراولویت کاری دستگاه های مسئول قرار گیرد.
مراد از برقراری نظام مقدس جمهوری اسلامی، همانا فقرزدایی و محرومیت زدایی است.
با سیاست گذاری توأمان با ابتکار و شجاعت و جرات، وارد میدان شوید.

آنچه به عنوان اندیشه ایران‌شهری مطرح می‌شود، تمثیلی‌ست از همان اتوپیا یا آرمان‌شهر. سرزمینی آرمانی که شاید افراد در دوره خودشان به آن دست پیدا نکردند ولی اندیشه آن را تدوین کردند. مبانی ایرانشهر در ادبیات، فرهنگ و پیشینه ما وجود دارد.

اما باید در این منابع عمیق‌تر شویم تا بتوانیم ابعاد آن را جست‌وجو کنیم. مثلا در اقبال‌نامه جایی هست که اسکندر وارد ایران می‌شود؛ با قومی روبرو می‌شود که در آزادی و رهایی زندگی می‌کنند، قفل و بندی ندارند، کسی به‌شان زور نمی‌گوید و اسکندر با خودش می‌گوید اگر من می‌دانستم چنین سرزمینی وجود دارد اساسا به آن لشکرکشی نمی‌کردم؛ همه این‌ها در قالب شعر و نظم در ادبیات ما موجود است. چنین توجهی به موضوع اندیشه ایران‌شهری از سوی وزارت راه و شهرسازی البته اقدامی بدیع و غریب نیز نیست. کشوری مثل امارات، بعد از اینکه به اندازه شش کشور حاشیه خلیج فارس روی مدرن‌سازی کشورش سرمایه‌گذاری می‌کند، می‌رود بر اساس عکس‌های تاریخی شهر «بستکیه» را می‌سازد که حتی از اسمش هم معلوم است که مال امارات نیست. اما احساس نیازش به هویت‌سازی را به تصویر می‌کشد. می‌شود مولفه‌های نظری ایده ایران‌شهری را عمق بخشید و سرعت انتشارش را بیشتر کرد.، اما اگر می‌خواهیم این کار زود‌تر عملیاتی شود پیش‌از هرچیز به تعمیق حوزه‌های نظری‌اش نیازمندیم.

دوم. ما ملت پُر رمز و رازی هستیم. موضوع پایداری‌های محیطی و توسعه پایدار که امروزه شعاری جهانی است، روزگاری سرلوحه اقداماتی بود که در کشور ما انجام می‌شد، منتهی ما این گذشته را فراموش کرده‌ایم. کجا سراغ دارید که در دل آثار معماری؛ هم ارادتشان به بزرگان، هم تاریخ ساختشان، هم اینکه چه کسی ساخته را به زبان رمز و راز به شما بگویند. بالای مسجد شیخ لطف‌الله روی یک کاشی بیضی‌شکل کوچک نوشته: «مایه محتشمی، خدمتِ اولادِ علی.» تمامی این رمز و راز، از تاریخ ساختش، این که چه کسی بنا را ساخته، ماده تاریخش چیست و اینکه چه اعتقادی داشته در این کاشی هست. یا روی دیوار حمامی نوشته شده: «چو یکی از درون برون آید / صحت و عافیت بود تاریخ.» این رمزوراز در ادبیات روزمره ما هم وجود دارد. ما همان‌طور که خودمان در فضای معماری ایرانی احساس آرامش پیدا می‌کنیم، فرنگی‌ها هم همین احساس آرامش را در آن پیدا می‌کنند. این‌‌ همان زبان مشترک فطری است. این نکته‌ای است که اگر به آن توجه کنیم، می‌تواند بخشی از خصیصه‌های ایرانی‌بودن را که یک دنیا حرف پشتشان وجود دارد، تکثیر کند.

 

دکتر  پیروز حناچی - معاون معماری و شهرسازی وزیر راه و شهرسازی