قزوین بیشتر به باغاتش شهره است. باغاتی که پدرانمان سال ها پیش برای جلوگیری از زیان سیلاب های بی امان به شهر ساختند و بادهای راز و منجیل را هم رام خود کردند.
قزوین بخشی از شهرتش را مدیون قنات و آب انبارهایش هم هست که آوازه آنها کمتر به گوش مردم رسیده است.
قزوین حتی پیوند عمیقی با هنر موسیقی، خوشنویسی و نگارگری دارد. اهالی فن بی گمان قزوین را یکی از ارکان خوشنویسیِ ایران می دانند.
علاوه بر این، قزوین به دلیل داشتن 1260 محوطه پیش از تاریخ، بهشت باستان شناسی ایران است. در اولین ها هم ید طولایی دارد؛ اولین خیابان کشور، نخستین گراند هتل ایران به مفهوم مدرن، بزرگترین کاروانسرای شهری ایران همه در قزوین ساخته شدند.
گفتنی ها از قزوین زیاد است. از تنوع غذایی قزوین در چاشنی ها، آش ها، پلوها و خورشت ها که برای مسافران بسیار خاطره انگیز است تا همزیستی ادیان در قزوین. شنیدنی های قزوین کم نیست؛ بیشتر از اینها را در نشست تخصصی «قزوین؛ بیم و امیدهای یک شهر کهن» که با حضور چهره های هنری، ادبی و فرهنگی قزوین در خانه گفتمان شهر برگزار شد، بخوانید.
به گزارش روابط عمومی شرکت بازآفرینی شهری ایران، در این نشست که به مناسبت روز ملی قزوین در خانه گفتمان شهر تهران برگزار شد، سید محمد بهشتی، آسیه جوادی، علی دهباشی، حسن لطفی و محمد علی حضرتی ابعاد مختلف فرهنگی، هنری، اجتماعی و شهری قزوین را تشریح کردند.
پیشکسوتان قزوین به روایت یک روزنامه نگار
در ابتدای این نشست، علی دهباشی، مدیرمسئول و سردبیر مجله بخارا با بیان اینکه هویت قزوینی خود را از فیلم «بودن و نبودن» حسن لطفی دارد، ادامه داد: از این بابت به هویت قزوینی خود که از سوی لطفی به دست آورده ام، مفتخر هستم.
وی در ادامه سخنان خود از بزرگان حوزه ادبیات و روزنامه نگاری استان قزوین یاد کرد و اظهار داشت: به دو شخصیت بزرگ قزوین یعنی دکتر حسن حاج سید جوادی و دکتر علی اصغر حاج سید جوادی اشاره می کنم که متاسفانه از میان ما رفته اند و از آنان یادی می کنم. این دو شخصیت متعلق به یکی از خاندان بزرگ قزوین و ایران هستند که از صدر مشروطیت تاکنون در شرایط مهم و حساس شهر قزوین و ایران حضور داشتند و نامشان با شرف روزنامه نگاری و ایرانیت همگام و هم سنگ شده است.
دهباشی تاکید کرد: این دو بزرگوار در روزنامه نگاری همکار ما بودند و من روزنامه نگاری ام را با دکتر علی اصغر حاج سید جوادی در سن 17 سالگی شروع کردم.
سردبیر مجله بخار از جواد مجابی، شاعر، نویسنده و منتقد ادبی و دیگر استادان حوزه ادبیات و پژوهش یاد کرد و گفت: استاد مجابی در ادبیات ما جایگاه بزرگی دارد. آخرین نسل بزرگان که دانشکده ادبیات را درک کردند استاد فروزانفر است که قلبش در قزوین می تپد. همچنین از استاد سید محمد دبیر سیاقی یاد می کنم که یکی از شرافتمندترین محققان و پژوهشگران بود و تنها بازمانده کسانی است که با دهخدا کار کرده است.
وی خاطرنشان کرد: در این نشست، قصد داشتم با یادآوری نام این بزرگان به نسل جدید روزنامه نگاران قزوین یادآور شوم که ادامه دهنده راه چه کسانی هستند و خود را وامدار چه کسانی بدانند چرا که هر کدام در عرصه فرهنگ، ادبیات و روزنامه نگاری جایگاه بزرگی دارند.
سفره ایرانی بعد از چین مهم ترین سفره جهان
آسیه جوادی، نویسنده و محقق قزوینی یکی دیگر از سخنرانان نشست «قزوین؛ بیم و امیدهای یک شهر کهن» بود که در خصوص آشپزی قزوین سخنرانی کرد و گفت: من نویسنده یک قصه کوتاه هستم اما به خاطر موضوع دیگری در این نشست حضور یافته ام. یادداشت های کوتاهی دارم که برخی از این نوشته ها به غذاهای قزوین اختصاص دارد و آن را در قالب یک کتاب تحت عنوان «کارد زدن به گوجه فرنگی» چاپ کردم.
وی ادامه داد: این کتاب در مورد آشپزی نیست بلکه به فولکور فرهنگ آشپزی در قزوین می پردازد که زمانی در برخی روزنامه ها چاپ شد و طرفداران زیادی پیدا کرد؛ حتی برخی از خوانندگان، فکر می کردند دستورهای آشپزی را روایت می کنم در حالیکه چندان هم اینطور نیست.
جوادی با بیان اینکه سفره ایرانی بعد از کشور چین یکی از سفره های بسیار مهم جهان است، بیان کرد: سفره ها و غذاهای جنوب و شمال ایران متفاوت هستند و ما همه اینها را به خوبی می دانیم. در این کتاب برخی از ویژگی های قزوین برجسته تر شده است.
این نویسنده قزوینی، اظهار داشت: در نگارش قطعات کوتاه کتابم، تمام مراحل شکل گیری یک مربا، ترشی، غذا حتی باقلوا را شرح داده ام. فرایند چیده شدن یک بادام تا لحظه ای که به باقلوا تبدیل می شود، جالب است و یادمان باشد چه مراحلی را طی می کند.
جوادی ادامه داد: ویژگی این غذاها را با حالت قصه گونه ای نوشته ام که حکایت از آداب و رسوم قزوین دارد و فکر می کنم دِین خود را نسبت به قزوین و سنت هایش ادا کرده باشم.
این نویسنده قزوینی در بخش آخر سخنانش به دستور پخت رشته پلوی قزوینی با ماهی دودی بر اساس کتاب خود اشاره کرد.
بر اساس این کتاب، رشته پلو را در شب های چهارشنبه سوری میل می کنند تا رشته کار دستشان آیند.
لهجه سخیف قزوینی در فیلم ها را باور نکنید
حسن لطفی، نویسنده و کارگردان به عنوان سومین سخنران در مورد دو فیلمی که از دو شخصیت ادبی و فرهنگی قزوین ساخته است، گفت: یکی از افتخارات زندگی من، ساختن دو فیلم مستند در مورد دو شخصیت قزوینی یعنی علی دهباشی و جواد مجابی، است. فیلمِ جواد مجابی برای من تداعی کننده پسرک چشم آبی است که برخی سعی می کنند چشم های آبی او را به رنگ مورد نظر خودشان در بیاورند و امیدوارم به راه راست هدایت شوند و چشم های استاد مجابی همیشه با آن زیبایی ها بماند.
وی قزوینی ها را مهمان نواز دانست و اظهار داشت: مردم این شهر به قدری مهمان نواز هستند که فردی به نام حسن لطفی وقتی سال 1354 به قزوین رفت با وجود اینکه احساس غربت می کرد هیچ گاه تصور نکرد روزی دو تابعیتی شود؛ یک تابعیت شهری که در آن متولد شده و دیگر شهری که در آن رشد کرده و در اولین خیابان کشورش که در قزوین قرار دارد، قدم زده است.
لطفی در خصوص نخستین خیابان ایران که در قزوین واقع شده، توضیح داد: ابتدا نمی دانستم، این خیابان نخستین خیابان در کشور است، حتی نمی دانستم کسانی مثل جواد مجابی دارد که دِین بزرگی به گردن مطبوعات این شهر داشتند، نمی دانستم علی دهباشی دارد که می تواند به تنهایی یک وزارتخانه باشد. وقتی با دهباشی آشنا شوید متوجه خواهید شد او می تواند به تنهایی کاری را انجام دهد که سید محمد بهشتی با یک تیم عظیم در بنیاد فارابی انجام می داد.
این کارگردان تاکید کرد: اگر قدرت در اختیار من بود، شک نکنید جشنواره فیلم فجر را به علی دهباشی واگذار می کردم و بدون شک با کمترین هزینه، بهترین جشنواره را برگزار می کرد.
لطفی در ادامه سخنان خود با اشاره به موضوع این نشست یعنی «قزوین؛ بیم و امیدهای یک شهر کهن»، بیان کرد: قزوین شهری است که کمتر از 150 کیلومتر با پایتخت فاصله دارد اما زمانی، محرومترین شهرها بود. شهری که می تواند یک شهرک سینمایی بزرگ داشته باشد اما این امکان را ندارد، شهری که بزرگترین شهرک های صنعتی کشورش را دارد اما چیزی از آن شهرک ها به جز دود نصیبش نمی شود.
وی افزود: البته اشتغال هم نصیب قزوین می شود که همان امید است اما این بیم هم وجود دارد اگر این شهرک های صنعتی دچار مشکل شوند، ساکنانش نخستین کسانی اند که آسیب می بینند.
این کارگردان، ادامه داد: قزوین با تمام بضاعتی که دارد گنجینه هایش به تازگی نمایان می شود. یکی از ویژگی های خوب قزوین، مهمان نوازی مردمانش است. مهمان نوازی قزوینی ها و برخوردشان با غریبه ها برای منِ مهمان، یک حُسن است.
به گفته وی، سید محمد بهشتی هیچ گاه امتیازی به همشهریان خود نمی دهد و جواد مجابی هیچ گاه در زمانی که می توانست، داستان من را به عنوان یک قزوینی چاپ نکرد چرا که قزوینی ها همیشه سعی در برقراری عدالت دارند و چقدر خوب است همه ما وقتی به هم نگاه می کنیم، بگوییم که تابعیت ایرانی داریم نه تابعیت این شهر و آن شهر را.
لطفی گفت: یک مسئله هم وجود دارد، قزوینی ها به تازگی یاد گرفته اند بیشتر از خودشان حمایت کنند و به سمتی رفته اند که به طور غیررسمی روز قزوین داشته باشند. وقتی قزوین نزدیک پایتخت است اما دیده نمی شود، ناگزیر هستیم روز قزوین داشته باشیم تا دیده شود و تا زمانی که قزوین دیده نشود و از این شهر گذر نکنید، هیچ گاه مثل من پایبند قزوین نمی شوید و قول می دهم اگر بیایید شما هم پایبند قزوین می شوید.
لطفی تمام شایعات مطرح شده در مورد شهر قزوین را رد و تاکید کرد: هر چه در مورد قزوین می گویند، به جز نیکی و مهربانی، شایعه است.
وی در مورد لهجه قزوینی ها، گفت: آن لهجه سخیفی را که در فیلم ها به قزوین نسبت می دهند، باور نکنید چون تقلبی است مثل تمام خصوصیت های تقلبی که درباره این کهن شهر وجود دارد و ما آن را دوست نداریم.
قزوین دچار خلاءِ قزوینی شده
سید محمد بهشتی، رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری با حضور در این نشست با تبریک روز قزوین درباره سابقه تاریخی خاندان این شهر، گفت: در قزوین، خاندان متعددی مثل مجابی ها و بهشتی های شیرازی وجود داشت. مانند تمام شهرهای دیگر، خاندانی در قزوین هستند که سابقه سکونت شان در این شهر زیاد است. اما چرا اینطور بود و آیا در تمام شهرها چنین حالتی وجود داشت؟
وی ادامه داد: در شهرهایی که پایتخت بودند، کم و بیش چنین شرایطی حاکم بود زیرا یکی از خصوصیت پایتخت ها در ایران با توجه به تنوع فرهنگیِ زیاد کشورمان، این بود که برای بازی کردن نقش پایتخی شان باید ایرانِ کوچک می شدند؛ بنابراین، تنوع فرهنگی ایران، نماینده ای در پایتخت داشت چون هر کدام نقشی را به شکل بارز ایفا می کردند و مثل ارکستر بزرگی، تمام سازها و نوازنده ها باید حضور می داشتند.
بهشتی با بیان اینکه قزوین هم در دوره ای پایتخت ایران بود، اظهار داشت: اگر اسامی برخی از این افراد را دنبال کنیم به دوره قاجار باز می گردند. این خاندان به قزوین مراجعه کردند چون بعد از چندین قرن، موقعیت قزوین خیلی استثنایی شد.
وی در مورد موقعیت خاص قزوین در ایران و جهان، توضیح داد: اگر فرض کنید دریای مازندران را می توانستیم تا خلیج فارس ادامه دهیم، چه اتفاقی می افتاد؟ نتیجه این می شد که در هندوستان فیل، میمون و طوطی و خیلی چیزهای دیگر نبود. پوشش گیاهی و جانوری در غرب و شرق جهان کاملاً متفاوت می شد مثل تفاوت استرالیا با بقیه جهان.
بهشتی گفت: اگر چنین وضعیتی رخ داده بود ما در چین و هند آدمیزادی نمی دیدیم. حالا این دو پهنه آبی را سر جای خود قرار می دهیم. بعدها که شاهد ارتباطات وسیع شرق و غرب جهان شدیم، اصطلاح جاده ابریشم را که شرق و غرب جهان را به هم وصل می کند، گسترش دادیم. ابریشم یک جاده نیست بلکه یک شبکه است که از نیشابور به سمت شرق و از قزوین به سمت غرب می رود.
به گفته وی، بین نیشابور و قزوین یک جاده وجود دارد و قزوین نقطه خاصی در جاده ابریشم می شود. در حوزه فلات ایران، راه و جاده اهمیت زیادی دارد چرا که زیستگاهها در سرزمین ما به شکل نقطه ای است و برای ایجاد ظرفیت های حداکثری زیستی، شبکه های ارتباطی باید وجود داشته باشد؛ بنابراین راه فقط وظیفه رساندن ما به مقصد را ندارد بلکه منظومه زیستی را ایجاد می کند.
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، بیان کرد: مهمترین راه در ایران، کریدور جنوب البرز است، قزوین هم در مهمترین کریدور ارتباطی ایران واقع شده است. در این راه ها و جاده ها، مهمترین مکان، محل تقاطع بوده و گاه در محل تقاطع ها شهر بزرگی به وجود آمده است.
بهشتی اظهار داشت: قزوین هم محل تلاقی راه ارتباطی ما با روسیه شد، به این صورت که با کشتی به انزلی، رشت و سپس وارد قزوین می شدند. در دوره قاجار که ارتباطات تجاری با روسیه پر رنگ بود تمام تجارت از طریق قزوین انجام می شد.
وی ادامه داد: مال التجاره ها از اروپا به قزوین می آمدند، برای رفتن به بین النهرین از قزوین عبور می کردند و این شهر محل تلاقی مهمترین شبکه ارتباطی ما با جهان بود. پس بی جهت نیست که نخستین گراند هتل ایران به مفهوم مدرن در قزوین احداث شد نه در تهران، گراند هتل تهران بعد از قزوین ایجاد شد. حتی بزرگترین کاروانسرای شهری ایران در قزوین احداث شد نه در پایتخت. به همین خاطر است که خاندان ها به قزوین رفتند چون ترمینال تمام تجارت ایران با جهان و جهان با ایران، قزوین بود.
وی با اشاره به سابقه زیست پذیری قزوین، بیان کرد: از ده هزار سال قبل سابقه زیست در قزوین وجود دارد و این سابقه در تهران و سایر شهرها کمتر از قزوین است. قزوین نزدیک دریای کاسپین قرار دارد و این عنوان کاسپین هم از قزوین به معنی کاستی ها، الهام گرفته شده است.
بهشتی گفت: هر نقطه قابل زیستی که در ایران وجود دارد، دارای خصوصیت مشترکی است که آن را با دیگر زیستگاهها در دنیا متفاوت می کند. قزوین با مثلاً یک شهر در اروپا خیلی متفاوت است که ما این تفاوت را بر اساس دوگانه منابع و موانع زیستی، می سنجیم.
وی در این باره بیشتر توضیح داد و بیان کرد: در اروپا، تمام شهرها منابع و موانع بالفعل دارند اما خصوصیات زیستگاهها در ایران به این شکل است که منابع و موانع بالقوه هستند و هر دو پشت حجاب زمین و زمان پنهان است. هنر مردم ساکن در سرزمین این بود که منابع و موانع زیستی را از پشت این پرده ها تشخیص دهند.
به گفته بهشتی، یکی از موانع زیستی قزوین، دو رودخانه فصلی بود که در سال یک یا دو بار طغیان می کردند و این باعث آسیب می شد. اگر مردم در بخش مرکزی شهر ساختمان بسازند، گاه تا عمق زیادی شاهد آوار ساختمانی و لایه های آبرفتی هستند که آوار مربوط به زلزله ها و آبرفت ها مربوط به سیل ها است.
عضو پیوسته فرهنگستان هنر در بخش دیگری از سخنان خود به واکاوی ایجاد باغات قزوین به دنبال وجود سیل های زیاد پرداخت و گفت: قزوینی ها از قرن های گذشته به دنبال راه حلی برای جلوگیری از سیل بودند چرا که سیل یک مانع زیستی محسوب می شد. بنابراین، اطراف شهر و از جبهه شمال، بندهایی برای جلوگیری از تهدید سیل ایجاد کردند. خاک حاصلخیزِ رسوب شده و آبی که پشت سیلبند می ماند قابلیت کشت و زرع را داشت. قزوینی ها نمونه درختان و گیاهانی را پیدا کرده، در آن منطقه کاشتند که الان به باغات قزوین معروف است.
دانش آموخته دانشگاه شهید بهشتی ادامه داد: اطراف اکثر شهرها باغ است اما باغات اطراف قزوین دیوار و کوچه ندارد که از این جهت کاملاً منحصر به فرد است. این باغات سیل بند بودند و سیل بند هم نمی توانست کوچه باغ داشته باشد. به تدریج این باغات نظام های پیچیده حقوقی، هیدرولیکی و مدیریتی پیدا کردند.
وی افزود: قزوینی ها تا جایی برای مسائل راه حل یافتند که مطمئن می شدند این باغات روی پای خود می ایستند و شهر را نه تنها در برابر یک تهدید حفظ کرده بلکه فایده ای هم برای شهر داشته باشد.
بهشتی به موضوع دیگری که قزوین را تهدید می کرد، اشاره کرد و گفت: قزوین تهدیدهای دیگری هم داشت که باغات راه حل آن بودند، مثل بادی به نام راز که از جنوب شرقی به شهر می وزید و گرد و غبار و حرارت را از کویر به شهر می وزاند. این باد از روی باغات عبور می کرد و با حالت بهتری در تابستان به شهر می وزید.
به گفته بهشتی، باد مزاحمی هم در زمستان داشت که از جنوب غربی به شهر می وزید و باد منجیل نام داشت. این باد همراه خود برف می آورد و در روزی که هوا آفتابی بود، برف روی بیابان را بر سر شهر می ریخت اما اگر باغاتی در جبهه غربی شهر ایجاد می شد، جلوی این باد را می گرفت. از این رو، قزوین حلقه ای از باغات شد که مانعیتِ موانع را مرتفع و منبعیتِ آن را آشکار می کرد.
عضو هیات امناء بنیاد سینمای فارابی، اظهار داشت: امروز تمام هنرمان این است که هوا را آلوده کنیم یا نکنیم و بهتر از این تصوری نداریم. وقتی به قزوین نگاه می کنیم، پدران ما، شهر را به ترتیبی مدیریت می کردند که هوای شهر را در تابستان با باغات خنک تر، مرطوب تر و معطرتر کنند.
وی تاکید کرد: در قزوین بسیاری از معماهای زیستی به دلیل سابقه طولانی زیست و هوشمندی شهر، حل و فصل شد به جز مشکلات دوران معاصر. الان در شهر قزوین، معمای ناشناخته، ناتمام نمانده است؛ بنابراین، حداکثر کارمان، خرابکاری نکردن است که این موضوع همان بیمِ قزوین محسوب می شود.
موسس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری در ادامه سخنان خود، بیان کرد: قزوین متاسفانه دچار عدم وجودِ قزوینی شد. قزوینی های زیادی در قزوین زندگی می کنند اما عده ای که دچار نسیان شده اند یادشان رفته است قزوین یعنی کجا. از دهه 40 به بعد شاهد این هستیم که توسعه قزوین به سمت شمال پیش رفت و تمام تمهیدات را برای سیلی که مسیر شهر را تهدید می کرد، از سر راه برداشتیم.
به گفته این مقام مسئول، در واقع سپری داشتیم که از ورودِ نیزه به شهر جلوگیری می کرد اما آن را مثل جگر زلیخا پاره پاره کردیم و حالا سیل در قزوین هیچ مانعی ندارد. کسانی که در قزوین زندگی می کنند شاهد چندین سیل ویرانگر بودند اما در زمان پدران ما، سیلی که خانه ها را تهدید کند، نمی آمد حتی با سیل خوشحال می شدند چون باغات قزوین را سیراب می کرد.
بهشتی با بیان اینکه قزوین دچار خلاءِ قزوینی شده که بزرگترین نگرانی موجود در قزوین است، افزود: به راحتی بسیاری از ارزش های شهر را نمی بینیم. به نظر عده ای، باغات اطراف قزوین که در طرح های جامع آن را تحویل می گیرند حالا وبال گردن مان شده است. این افراد را در وهله اول مالکان باغات، بعد مدیران شهری، سپس متخصصان و نخبگان تشکیل می دهند که باغات را به روزگار حواله می کنند. حالا، روزگاری شده که نمی توان این باغات را اداره کرد.
بنیانگذار بنیاد سینمایی فارابی گفت: راه حل، دوباره به یاد آوردن است و اینکه سوال بپرسیم، قزوین کجاست و قزوینی بودن یعنی چه؟ اگر به درستی از تاریکی خارج شویم، نکات جذاب را می بینیم. قزوینی ها نمی دانند چقدر چیزهای با ارزش دارند. سراسر زندگی آنان ارزش بوده و قزوین یک شهر بسیار غنی است. ما جاهل نشدیم بلکه دچار آلزایمر و نسیان شده ایم که چاره نسیان تنها به یادآوردن است.
قزوین شهر آب انبارها
محمدعلی حضرتی، مدیرکل میراث فرهنگی،گردشگری و صنایع دستی استان قزوین به عنوان دیگر سخنران نشست «قزوین؛ بیم و امیدهای یک شهر کهن» با اشاره به دو نظر برای انتخاب روز ملی قزوین، گفت: سال 77 برای نخستین بار این موضوع را مطرح کردیم. نظر ما این بود که 12 آبان ماه همزمان با بنیان گذاری قزوینِ کنونی توسط شاپور اول که 1723 سال از آن می گذرد، روز ملی قزوین باشد. اما زمانی که مطرح شد، شورای شهر اول واکنش مناسبی نشان نداد. شورای شهر سوم این پیشنهاد را پذیرفت اما تاکید کرد که دیگر اتفاقات مرتبط با قزوین را در تاریخ مطرح کنیم. یکی از روزها یعنی انتخاب قزوین به عنوان پایتخت در دوران صفوی مطرح شد و با توجه به نگاه ایدئولوژیک جمعیت شورای شهر سوم، این روز انتخاب شد.
وی قزوین را بهشت باستان شناسی معرفی کرد و اظهار داشت: قزوین از نظر تقسیمات کشوری، اندکی کمتر از یک درصد مساحت کل کشور را دارد و به یک درصد هم نمی رسد اما 1260 محوطه پیش از تاریخ در قزوین ثبت شده و نزدیک به همین تعداد، محوطه های شناسایی شده پیش از تاریخ دارد.
حضرتی با بیان اینکه با این قید که بیش از دو هزار محوطه استقرارهای متوالی دارد، ادامه داد: این میزان محوطه تنها به چهار هزار سال قبل از میلاد محدود نمی شود. در یک نقطه، استقرارهای متوالی محوطه ها را داریم؛ شاهد همه این موارد از هشت هزار سال قبل از میلاد تا دوران تاریخی و اسلامی، در مطالعات باستان شناسی وجود دارد.
وی درباره باغات قزوین، توضیح داد: قزوین به دنبال شکل گرفتن توده باغ ها وسعت یافت. این شهر تقریباً چند دوره توسعه داشت. شهر شاپوریه قزوین در دوران اسلامی به شکل گیری چند شهرک از سال 90 هجری تا 192 هجری منجر شد. در این دوره هارون الرشید به شهر آمد، شهرها را یکپارچه کرد و حصار بزرگی دور شهر کشید.
حضرتی با بیان اینکه تمام ساخت های کهن قزوین هنوز وجود دارد و اگر تراکم فروشی اتفاق نیفتد، هنوز هم بنیان های شریانی و شبکه ای آن باقی مانده است، تاکید کرد: افزایش، توسعه و سامانِ قزوین بسیار منطقی بوده است. مردم قزوین حدی هم برای شهر توسط باغستان ها قائل شدند و شهر هیچگاه در دل باغستان ها پیشروی نکرد و مردم به احترام باغ، درجاسازی، فشردگی ازدحام را تجربه کردند اما به باغستان تجاوز نکردند.
به گفته مدیرکل میراث فرهنگی استان قزوین، در دوره سلجوقی که قزوین وسعت بیشتری یافت، شهر نوسازی شد و محدوده باغستان همچنان باقی ماند.
وی ساختار قزوین را مبتنی بر باغ، کاریز و آب انبار دانست و گفت: ساختار قزوین مبتنی بر باغ، کاریز و آب انبار بود. به تعبیر دکتر ورجاوند، قزوین شهر آب انبارها است. در سال 42 بیش از 700 رشته قنات در قزوین شناسایی شد که دارای آب بود و مردم از این شبکه گسترده آبیاری استفاده می کردند.
حضرتی افزود: از زمان ورود فناوریِ چاههای عمیق، شاهد زوال این شبکه بسیار غنی شدیم و از آن 700 رشته قنات، حدود 70 قنات دارای آب است؛ چاههای عمیق، سفره های آب زیرزمینی را پایین تر برد و حداکثر بتوان از کاریزها و قنات ها به عنوان راهروهایی برای گردش در تاریخ شهر استفاده کرد.
این مقام مسئول استان قزوین درباره آب انبارهای قزوین توضیح داد و بیان کرد: آب انبارها در قزوین، صرفاً جنبه کاربری و کاربردی ندارند بلکه دارای آرایه های معماری فوق العاده بودند؛ مخازن آب انبارهای قزوین پلان مشابه ندارند، گویی که معمارانشان با هم رقابت داشتند و هیچ کدام کپی کاری نمی کردند. این هوش، نبوع و خلاقیتی که داشتند در طراحی آب انبارها بسیار سنجیده به کار رفته بود.
وی درباره رواداری اجتماعی قزوین، تاکید کرد: رواداری اجتماعی در قزوین بسیار مهم است. قزوین از گذشته های دور مرکز همگرایی اقوام و آیین های ایرانی است. در تمام دوران اسلامی، مسیحیان و یهودیان در کنار تنوع مذهبی مسلمانان زندگی می کردند.
به گفته مدیرکل میراث فرهنگی استان قزوین، تا دهه 50، محله بُلاغی قزوین بیش از صد خانوار ارمنی داشت. این رواداری باعث شد قزوین همه ایران را در خود بپذیرد و خاندان مجابی، بهشتی شیرازی، یزدی خود را قزوینی بدانند. از تمام نقاط ایران در قزوین ساکن شده و زندگی می کنند.
وی گفت: در کنار این موارد، قزوین پیوند عمیقی با هنر موسیقی، خوشنویسی و نگارگری دارد. بی گمان یکی از ارکان خوشنویسیِ ایران در قزوین است.
حضرتی با بیان اینکه آثار قزوین را نمی توان در یک هفته دید، ادامه داد: تنوع محصولی که از نظر آثار تاریخی در قزوین است، در کمتر جایی دیده می شود و نظیر فشردگی این آثار کم است.
وی درباره تنوع غذایی قزوین، تاکید کرد: تنوع غذایی قزوین در چاشنی ها، آش ها، پلوها و خورشت ها به قدری زیاد است که برای مسافران بسیار خاطره انگیز می شود.
به گفته حضرتی، دهخدا و میرزا یحیی واعظ قزوینی از روزنامه نگاران برجسته قزوین بودند؛ به همین منظور در کافه کتاب قزوین، برگی از تمام روزنامه های شهر قزوین در طول زمان معرفی شده است.