ابزارهای دسترسی

رهبر معظم انقلاب
ما باید کارهای اولویت دار و فوری را مورد اهتمام ویژه قرار دهیم که از جمله آن ها نوسازی بافت های فرسوده است.
ترمیم بافت های فرسوده شهرها و روستاها دراولویت کاری دستگاه های مسئول قرار گیرد.
مراد از برقراری نظام مقدس جمهوری اسلامی، همانا فقرزدایی و محرومیت زدایی است.
با سیاست گذاری توأمان با ابتکار و شجاعت و جرات، وارد میدان شوید.

 

«ریس باف» اصفهان اثر ارزشمند معماری صنعتی ایران رضا فيضي دانشجوي دکتراي رشته مرمت بناها و بافت‌هاي تاريخي و مشاور پروژه‌هاي مرمت شرکت عمران و بهسازي شهري معتقد است اگر تمامي ميراث تاريخي و به ويژه صنعتي اصفهان را حفظ کرده‌ بوديم امروز مي‌توانستيم از آن به عنوان شهري بي‌رقيب در جهان ياد کنيم.

 به عقيده وي احياي ميراثي مانند ريسباف که از هشتم مرداد ماه سال ۱۳۸۱ به عنوان اثر ملي ثبت شده و شناسنامه ورود معماري مدرن به ايران است مي‌تواند هويت‌ساز باشد و شهر را به مکاني براي زندگي تبديل کنند. اما گويي ثبت اين کارخانه قديمي به عنوان اثر ملي نقشي در حفظ آن نداشته است.

 مشروح گفت‌وگوی پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی را با رضا فيضي دانشجوي دکتراي رشته مرمت بناها و بافت‌هاي تاريخي و مشاور پروژه‌هاي مرمت شرکت عمران و بهسازي را بخوانید:

 آقاي فيضي؛ به نظر شما نياز به تغيير از معماري سنتي به معماري صنعتي چگونه در ايران احساس شد؟

 اصل معماري صنعتي بر پايه کاربري است و کارخانه‌ها براي پاسخگويي به نيازهاي خاصي ساخته شده‌اند در نتيجه در ساخت‌ آن‌ها همه چيز متاثر از نوع کاربري خواهد بود. کارخانه‌‌ها به فضاي باز و وسيعي براي چيدمان دستگاه‌هاي توليدي نياز دارند به‌گونه‌اي که بتوان آن‌ها را به شيوه‌هاي مختلفي در محيط آن چيد. نور و تهويه نيز يکي از نيازهاي کارخانه‌هاست که بايد در معماري ساختمان مورد توجه قرار گيرد. اما معماران ايراني نيز در معماري صنعتي و مدرن تغييراتي به وجود آوردند. در واقع جنبه‌هاي تزئيني نماي چنين کارخانه‌هايي که اغلب با آجر ايجاد شده‌اند، کارخانه ريسباف را از فضاي خشک و صرفا عملکردي ساير کارخانه‌ها متفاوت کرده است البته ساير کارخانه‌هاي اصفهان نيز اين ويژگي را دارند، در حالي که در ساير شهرهاي ايران به ندرت مي‌توان چنين نمايي را مشاهده کرد. معماري سنتي ايران که پيش از ورود معماري مدرن به کشور رايج بود معماري درون‌گرايي است که در آن‌ها احجامي که پنجره‌هاي رو به بيرون در آن‌ها تعبيه شده باشد نداريم. در معماري سنتي هميشه تمامي بازشوها رو به حياطي مرکزي است و تامين نور و تهويه هوا از طريق همين حياط مرکزي  صورت مي‌گرفته است ولي کارخانه نمي‌تواند چنين حالتي داشته باشد. در اين دوره براي اولين بار ساختمان‌هايي ساخته شده که مشابه ساختار آن‌ها را مي‌توان در «کوشک»هاي قديمي ديد يعني قصرهايي در ميان باغ با پنجره‌هاي رو به بيرون. در کارخانه‌هاي اصفهان اين اتفاق افتاده است، به ويژه اين‌که اين کارخانه‌ها دقيقا روي پلاک‌هاي صفوي اصفهان بنا شده‌اند و مفهوم باغ را نيز با خود به همراه دارند زيرا درختان زيادي در آن‌جاست و ساختمان‌ها در ميان فضايي مطلوب ساخته شده‌اند. اين نوع جانمايي به دليل عملکرد کارخانه‌هاست ضمن اين‌که کارکرد باغ نيز در آن‌ها حفظ شده است. متاسفانه سال‌هاست اين کارخانه‌ها و فضاي سبز اطرافشان را تخريب کرده و به جاي آن‌ها آپارتمان ساخته‌اند.

 

آيا اهميت کارخانه ريسباف فقط به دليل ساختمان و نماي آن است؟

 

قطعا اينگونه نيست. ريسباف فقط از نظر کالبدي و اقتصادي اهميت ندارد بلکه داراي ارزش معماري، تاريخي و فرهنگي بالايي است و شناسنامه ورود صنعت مدرن به ايران محسوب مي‌شود. حفظ و احياي کارخانه ريسباف از آن جهت اهميت دارد که مي‌تواند بيانگر هويت اين نوع معماري باشد. کارخانه ريسباف و کارخانه‌هايي مشابه آن به لحاظ شهري در موقعيتي کاملا استراتژيک بنا شده‌اند؛ فضايي که در آن دو محور ساختاري شهري و محور طبيعي که رودخانه زاينده‌رود است متقاطع هم هستند. ريسباف در کانوني‌ترين بخش شهر اصفهان قرار گرفته و در نتيجه هر اقدام فرهنگي در محيط اين کارخانه مي‌تواند بازتاب بسيار وسيعي داشته باشد. پل سي‌وسه‌پل در کنار اين  کارخانه در مقياسي جهاني مطرح است و اگر تمام فرصت‌هاي اطراف اين پل را در جهت ايجاد موقعيتي فرهنگي به کار بگيريم مي‌توانيم ارزش افزوده‌اي براي اين بناي تاريخي اصفهان داشته باشيم. اگر ميراث دوره پهلوي به ويژه ميراث صنعتي اصفهان در اين سال‌ها حفظ شده بود مي‌توانستيم آن را شهري بي‌رقيب در جهان بدانيم. ريسباف يکي از آخرين بازمانده‌هاي اين دوره تاريخي است که برخي تلاش مي‌کنند که آن را تخريب کنند.

 

معماري همواره در اصفهان از اهميت بالايي برخوردار بوده است. آيا در معماري صنعتي شهرهاي ديگر ايران نيز هنر معماري با کارخانه‌هاي صنعتي تلفيق شده‌اند؟

 

برخي شهرهاي کشور چنين تلفيقي را تجربه‌ کرده‌اند. براي مثال کاشان در اين دوره کارخانه‌هاي مهمي داشته است، شهر فريمان در دوره‌اي کاملا صنعتي شده و داراي آثار صنعتي مهمي است. در يزد کارخانه‌هاي پارچه‌بافي مختلفي ساخته شده که کارخانه اقبال يکي از آن‌هاست و به پارک علم و فناوري تبديل شده است اما در ميان اين‌شهرها اصفهان از آن جهت که کارخانه‌هاي بسيار زيادي در آن ساخته شده اهميت ويژه‌اي پيدا مي‌کند.

 

بعد از اين دوره تاريخي مهم در معماري صنعتي ايران، آيا باز هم شاهد ساخت کارخانه‌هايي بوديم که معماري و صنعت در آن‌ها تلفيق شده باشد؟

 

قطعا اين‌گونه بوده اما پژوهش‌هاي کمي براي شناخت آن‌ها انجام شده است. کارخانه‌هاي دوره پهلوي اول از آن‌جهت که جزو اولين‌ها هستند و تعدادشان نيز زياد است اهميت بسياري دارند اما به دليل کمبود پژوهش در اين حوزه، نمي‌توان آمار دقيقي از آن‌ها ارائه داد. برخي از آن‌ها رها يا در سکوت خبري تخريب شده‌اند. در دوره‌هاي تاريخي بعد، يعني پهلوي دوم و جمهوري اسلامي هم محدوده وسيعي را در پيش رو داريم که نيازمند تحقيق و ثبت است.

 

کارخانه ريسباف در سال ۱۳۸۱ به عنوان اثر ملي در سازمان ميراث فرهنگي ثبت شده است. به نظر شما اين سازمان در نگهداري و احياي کارخانه تاريخي ريسباف کوتاهي کرده است؟

 

اين توان در ميراث فرهنگي وجود ندارد. ريسباف در زميني هفت هکتاري ايجاد شده و توان و دايره اختيارات سازمان ميراث فرهنگي در حدي نيست که بتواند وارد چنين حوزه‌اي شود. شايد کل بودجه سازمان ميراث فرهنگي کشور در يک سال هم براي اين پروژه کم باشد. سال ۱۳۸۹، مسئولان شهرداري اعلام کردند مبلغ ۴۰۰ ميليارد تومان براي عوارض و نوسازي اين کارخانه بايد پرداخت شود.

 

در مجموع احياي کارخانه‌اي قديمي مانند ريسباف چه ضرورتي و دستاوردي براي مردم و دولت مي‌تواند داشته باشد؟

 

ريسباف در زماني احداث شد که شهرها توسعه افقي پيدا نکرده بودند يعني در آن موقع ريسباف در خارج از محدوده شهري اصفهان ساخته شد اما امروز در دل شهر جاي گرفته‌ است. ريسباف در کنار چهارباغي قرار گرفته است که يکي از بهترين خيابان‌هاي داخل شهر اصفهان محسوب مي‌شود و فرصت بازآفريني شهري مناسبي را در اختيار مسئولان و مردم قرار مي‌دهد. در اينجا فقط مسئله حفاظت از يک اثر ميراث صنعتي مطرح نيست و بايد به اين‌ نکته توجه کرد که ريسباف کارخانه هفت هکتاري است که در وسط شهر، بدون کاربرد رها شده است. شهر فقط ساختمان و تراکم نيست، سرمايه‌هاي ارزشمندي را در دل خود دارد و بايد جايي براي زندگي باشد يعني علاوه بر خدمات و دسترسي مناسب، خاطره شهري و هويت نيز ايجاد کند. در سراسر دنيا، اگر مکاني تاريخي وجود داشته باشد که مردم بتوانند به عنوان ريشه خود به آن استناد کنند حتما آن را برجسته خواهند کرد، همانگونه که هر فردي براي معرفي دقيق خود از گذشته‌‌اش سخن مي‌گويد. آثار تاريخي اين هويت‌سازي را انجام مي‌دهند و شهر را به مکاني براي زندگي تبديل مي‌کنند. حفظ کارخانه‌ ريسباف نه تنها سرانه فضاي سبز و مراکز فرهنگي، هنري و تاريخي شهر را افزايش مي‌دهند بلکه به نوعي هويت‌بخش نيز هست. حفظ ريسباف فرصتي براي شهر اصفهان است زيرا دولت و شهرداري‌ براي ايجاد چنين ساختاري در شهر بايد هزينه زيادي را رصف کنند در حالي که با استفاده از چنين فرصت‌هايي مي‌توان منافع زيادي را براي مردم و دولت به وجود آورد.