به گزارش روابط عمومی شرکت مادر تخصصی عمران وبهسازی شهری ایران ، در ابتدای جلسه، دکتر ایزدی به مسائل و مشکلات شهرهای امروز اشاره کرده و فرایند شکلگیری جریان فکری اندیشه ایرانشهر را تشریح کردند. پس از آن با معرفی آقای دکتر حافظنیا، از ایشان جهت ایراد سخنرانی با موضوع «تبیین ابعاد سیاسی فضای شهری» دعوت فرمودند.
دکتر محمدرضا حافظنیا، استادجغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک دانشگاه تربیت مدرس، سخنان خود را با تبیین ابعاد سیاسی مسائل شهری آغاز کرد و ضمن ارائه تعاریف دقیق مولفههای فضا و سیاست، به تشریح دینامیسم فضایی، اجتماعی و سیاسی پرداخت. وی اذعان کرد که یکی از ابعاد فضای جغرافیایی شهر، بعد سیاسی آن است که تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته است؛ فضا، در حالیکه جامعه و سیاست رابطهای دینامیک و پیشرونده دارند و اساسا همین ضرورت زمینه شکلگیری رشته جغرافیای سیاسی است. دکتر حافظنیا پويايي و ديناميسم فضایی به همراه ديناميسم اجتماعي که خود بخشي از فضاي جغرافيايي محسوب ميشود را دلیل ضرورت ديناميسم سياسي دانست. فضا محل زندگی شهروندان و جامعه، سازهای اجتماعی و پدیدههایی دائم در حال تغییر و تحول هستند و لذا سازه مدیریتی این دو پدیده، یعنی سیاست، نیز باید پویا باشد تا بتواند پاسخگوی این تحولات دائمی باشد.
استاد تمام جغرافیای سیاسی دانشگاه تربیت مدرس، معتقد است نرمافزارهای حوزه سیاست شامل قوانين و مقررات، اسناد سیاسی بالادستی برنامهریزی و ساماندهی جامعه و فضای جغرافیایی، نبايد ثابت و استاتیک باشند، بلکه بايد جنبه پويا و دینامیک داشته باشند تا بتوانند در برابر كنش دینامیکی فضا و جامعه واكنش مناسب را در مسیر تکامل و پیشرفت آنها از خود نشان دهند. سياست ملی و محلی هر كشوری بايد آنچنان پويا و به روز باشد كه بتواند نيازهاي سازه انساني و فضاي جغرافیایی آنها (مانند زیستگاههای شهری) را در جهت تضمین تابآوری، کمالیابی و توسعه برآورده كند. در غیر این صورت، چنانچه مولفه سیاست مورد بازنگری قرار نگیرد، جامعه و فضا دچار چالش، تنگنا، قهقرا، پسرفت و توسعهنیافتگی خواهد شد و لرزشهایی در جامعه رخ خواهد داد. لذا وی بخش عمدهای از ناهنجاریهای شهر را در حوزه جغرافیای سیاسی میداند و معتقد است تغییر در سیاستها، پایداری جوامع را تضمین میکند.
دکتر حافظنیا با ارائه تعریف شهر به عنوان زیستگاه و سکونتگاه متراکم انسانی که ماهیت فضایی سیاسی دارد و بر خود و پیرامونش فرمان میراند، به ویژگیهای ذاتی سکونت (شهرنشینی) و تصمیمگیری (فرمانروایی) و مجموعهای از کارکردهای تبعی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، خدماتی و ... شهرها پرداخت و سطوح مختلف آنها را بر پایه وزن ژئوپلیتیکی و حوزه نفوذشان در شش دسته طبقهبندی کرد: شهر جهانی، منطقهای، ملی، ناحیهای، خرده ناحیه و محلی. در این میان شهر پایتخت به عنوان کانون سیاسی فضای جغرافیایی ملی، از موقعیت خاصی نه تنها برای شهروندانش، بلکه برای تمام شهروندان سراسر کشور، برخوردار است؛ به این معنا که همه ساکنان یک کشور می باید به شهر پایتخت حس تعلق ملی و وفاداری داشته باشند تا زمینههای ناسازگاری و ناهنجاری در کلیت یک ملت از بین برود.
در ادامه سخنرانی، دکترحافظنیا عناصر نه گانه اصلی شهر را برشمرد و مسئولیت ذاتی مدیریت سیاسی فضای شهری یا دولت محلی را در جفتوجور کردن و حفظ رابطه سیستماتیک، سینرژیک و هدفمند مجموعه عناصر مزبور دانست تا پایداری و تعادل عناصر و فرایندهای شهری را تضمین نموده و نسبت به خلق زیستگاهی دلپذیر و رضایتمندانه، با حداقل ناهنجاریهای فضایی برای ایفای نقش سکونتگاهی و کارکردی برای شهروندان همت گمارد.
سپس، او نقص ساختاری برنامهریزی شهری و شهرسازی را در نادیده گرفتن بعد سیاسی فضای جغرافیایی شهرها معرفی کرد، در حالی که بیشترین تاثیر را هم در فرایند سیاستگذاری و برنامهریزی کاربری فضا، طراحی و معماری شهری و هم در فرایند اجرای برنامهها، ساخت و پرداخت و مدیریت شهری از خود بجا میگذارد. متغیرهای بعد سیاسی شهرها معمولا از سوی جغرافیدانان سیاسی مورد مطالعه قرار میگیرد. بنابراین در تعامل آنها با مدیران، برنامهریزان شهری و شهرسازان، این متغیرها میتواند مورد توجه قرار گرفته شود تا سلامت، پایداری و تکامل شهر را تضمین کند.
در انتهای سخنرانی، دکتر حافظنیا 11 متغیر جغرافیای سیاسی فضای شهری را برشمرد و شرط اول جهت تضمین پایداری و پیشرفت در زیستگاههای شهری را الزام به رعایت جامعیت مطالعاتی همه عناصر و اجزای ساختاری و سیستمی فضای شهری در فرآیند سیاستگذاری، برنامهریزی، معماری، ساخت، آمایش و مدیریت سیاسی بهینه فضای سکونتگاههای شهری دانست و مدلی در این راستا ارائه نمود.
در پایان جلسه با طرح پرسش و پاسخ از سوی حاضرین جلسه به اتمام رسید.