جامعه مهندسان مشاور ایران، انجمن جامعه شناسی ایران و جامعه مهندسان شهرساز ایران در چارچوب "موافقتنامه همکاری در پایش و ارتقاء پژوهش شهری" نقد و بررسی پژوهش ملی «سکونتگاههای فقیرنشین با تاکید بر کودک کار در ایران» را مورخ 27مردادماه 1394 در محل جامعه مهندسان مشاور ایران برگزار نمود.
جمعیت امداد دانشجویی - مردمی امام علی(ع) که یک سازمان مردمی و غیرسیاسی است و در حوزه آسیبهای اجتماعی فعالیت دارد، این پژوهش را انجام داده است. خانم مهندس مهرناز عطاران؛ پژوهشگر جمعیت امام علی(ع) و خانم مهندس محیا واحدی؛ مدیر خانه علم دروازه غار جمعیت امام علی(ع) به عنوان نمایندگان جمعیت اطلاعات بخشهایی از پژوهش را به همراه فیلمهای مستندی از وضعیت کودکان کار ارائه نمودند.
کلیات پژوهش
این پژوهش با توجه به گسترش و تعمیق کار کودک با گسترش شهرنشینی و فقر شهری و نبود اطلاعاتی از این سکونتگاهها و شناختی از ریشههای مسئله کار کودک در آن انجام شده است. تا با دوری از اقداماتی ضربتی به عنوان راه حلهای فوری حل مسائل ظاهری این محدودهها بتوان به اقداماتی ریشهای و تاثیرگذار دست یافت.
روش پژوهش، تئوری داده بنیاد یا زمینه ای بوده و سه دسته پرسشنامه مشاهده اعضای جمعیت در محله، مصاحبه با افراد محله (اغلب کسبه) و مصاحبه با کودکان کار تنظیم شده است. که برای پرسشنامههای کودکان کار در ابتدا حدود 300 پرسشنامه با سوالات باز از کودکان 15 شهر توسط افراد معتمد کودکان جمعآوری شده و سپس گزینههای اصلی هر پرسش بر مبنای پاسخهای تکرارشونده تدقیق شده و بعد از آن حدود 800 پرسشنامه دیگر با سوالات بسته تکمیل شده است و طبقهبندی و تحلیل دادهها صورت پذیرافته است و هم اکنون پژوهش در مرحله کشف تئوری و نظریه میباشد.
مبانی نظری کار کودک و شهر
کار کودک هرگونه فعالیت اقتصادی منجر به آسیب جسمی، روحی روانی که در اغلب موارد منجر به ترک تحصیل کودک معرفی شده و دلایل شکل گیری پدیده کودکان خیابانی را موراد زیر برشمرده شد:
o نارسایی نهادهای اجتماعی مثل خانواده و مدرسه
o فقر اقتصادی خانواده و ناتوانی آنها در انطباق با شیوه های زندگی شهرهای بزرگ
o آلودگی و آسیب زا بودن محلات حاشیه شهری
o فقدان نظارت کافی از سوی سازمان های مسئول
o الگوهای نادرست کنش متقابل بین شهروندان و کودکان خیابانی
تاثیر شهر و فضاهای شهری بر کودکان شامل عدم وجود امنیت شهری، حضور کودکان در فضاهای دارای نظارت کم و آسیبهای تبعی، محلات آسیب پذیر و بدنام به عنوان محل سکونت اکثر کودکان کار و غیردموکراتیک بودن برخی فضاهای شهری بررسی شد و کودکان کار به عنوان بخشی از نقش آفرینان نمایش شهری ؛نمایش دهنده بی عدالتی شهری، وجود اختلاف طبقاتی، فقدان تعادل و توازن در زمینه های گوناگون و وجود مشکلات و آسیب های ریشه ای معرفی شدند. در آخر به نقش پررنگ سازمانهای مردم نهاد برای کودکان کار در زمینه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی پرداخته شد.
نتایج کلی از آمارهای ارائه شده از وضعیت کار کودک در کشور
پس از توضیح وضعیت سکونتگاههای فقیرنشین شهری توسط خانم مهندس محیا واحدی و آمارهایی از وضعیت کودکان کار در سطح کشور توسط خانم مهندس مهرناز عطاران، با اشاره به امکان تحلیل گستردهتر این اطلاعات، موارد زیر به عنوان دستاوردهای کنونی پژوهش ارائه شد:
o حدود نیمی از کودکان کار مهاجرند.
o کودکان کارِ مهاجر در تمام شهرها حضور دارند.
o دستفروشی شغل غالب کودکان کار است.
o اغلب کودکان در فضاهای عمومی و نیمه عمومی شهری اشتغال دارند و با توجه به اینکه میانگین سنی شروع به کار آنان 9 سال است و آگاهی کافی برای حضور در اجتماع را ندارند از جانب فضاهای شهری و افراد در آن در معرض تهدیدند.
o کمتر از نیمی از کودکان تقریبا در دوره روانی متناسب کودکی به سر می برند. طبق روانشناسی کودک، کودکان شرایط را مطابق میل خود برای فرار از واقعیتهای تلخ تصور میکنند و تنها 45% کودکان خود را علاقمند به کارشان اعلام کردند. عدم علاقمندی 55 % کودکان هشداری برای خود و جامعه هستند.
o خانوارهای دارای کودکان کار دارای متوسط 4.4 فرزند هستند بعبارتی از خانوارهای بزرگ میباشند.
o پدر کارگر و مادر خانه دار، بیشترین فراوانی وضعیت والدین کودکان کار میباشد.
o اغلب کودکان، وضعیت اقتصادی نامناسب خانوادهشان را دلیل اشتغال خود میدانند.
o بهداشت و سلامت در میان افراد جامعه آماری در سطح کشوری با ملیت ایرانی در نسبت با دیگر ملیتها در وضعیت مطلوبتری قرار دارد.
o بهداشت و سلامت در بین قزاقها و غربتیها بدترین وضعیت را دارد
o بیشتر کودکانی که در فعالیتهای مرتبط با اغذیه فروشی، دستفروشی و فالفروشی، کشاورزی، وزن کشی و کارهای فنی مشغول به کار می باشند دارای وضعیت بهداشتی نسبتاً مناسبتری از دیگر فعالیت ها همچون گدایی، زباله و ضایعات گردی، دعافروشی و شیشه پاک کنی هستند.
o وضعیت تحصیل جامعه پسران از دختران کودکان کار نسبتاً بهتر میباشد.
o اغلب کودکان کار مهاجر از فرصت تحصیل محرومند. تنها کودکان ایرانی تحصیلات دبیرستانی دارند و به مهدکودک رفتهاند.
o رابطه مستقیمی میان کودکانی که والدینشان در زمینههای نسبتاً رسمیتری (همچون پدرشان در بنایی، مسافرکشی، چاهکنی، آبدارچی، کشاورزی، خیاطی، فنی، نجاری و نگهبانی و مادران در کشاورزی، خیاطی، معلمی و کار خانگی) مشغول به کار میباشند و فعالیت کودکان، به جزء تعدادی معدود، وجود ندارد و بسیاری از آنها در فعالیتهای غیررسمی به خصوص دستفروشی مشغول به کار هستند.
o کودکانی که از جانب پدر یا مادر خود پشتیبانی نمیشوند همچون والدین معتاد، بیکار، اعدامی، از کار افتاده، زندانی، فوت کرده، بیمار و رها کرده هستند بیشتر به کارگری، دستفروشی و فال فروشی، اسفنددودکنی، کارهای فنی، زباله گردی ضایعات و گدایی، مشغول به فعالیت میباشند.