نوروز زمان پشت سرگذاشتن تاریكی و سیاهی و به استقبال رشد و شكوفایی و نور و امید رفتن است و ما این اتفاق را در لحظهای كه زمان تغییر فصل از زمستان به بهار است، جشن میگیریم. بهتر است به جای به حاشیه رفتن به حقیقت این جشن كه بسیار هم قابل احترام است بپردازیم و به آن احترام بگذاریم .
انسان ایرانی كه به مدت هزاران سال در سرزمین ایران زندگی كرده است و از رمز كیفیت زندگی در این سرزمین و رعایت كردن اصولی كه برای زندگی در این سرزمین به آن نیاز داشته مطلع شده است، آرام آرام این اصول را تصحیح كرده و راه مواجه شدن با ظرفیتهای موجود در محیط اطراف خود را یافته است. یكی از این ظرفیتها كه در طول تاریخ كهن این سرزمین نمایان شده و جزیی از فرهنگ عمومی ایرانیان است، نحوه بیرون آمدن از زمستان و ورود به بهار است. در سرزمین ما به جهت تنوع جغرافیایی كه وجود دارد و تنگناهایی كه انسان این سرزمین در طول تاریخ با آنها مواجه شده است، مساله زمستان مساله مهمی در این جغرافیا بوده است. ورود به زمستان و خروج از آن برای انسان ایرانی معانی ویژهای دارد. لذا تمهیداتی هم برای این موضوع توسط ایرانیان اندیشیده شده است. هم برای ورود به فصل زمستان و هم برای خروج از آن. ما در ورود به زمستان جشنهای مهرگان را در مهر و یلدا را در دی ماه داریم.
در این جشنهاست كه ایران ثروت خود را به رخ زمستان میكشد و با نشان دادن ظرفیتهای طبیعی كه دارد با گندم و جو وعلوفه و میوههایی كه دارد، با جمع شدن به دور این ثروت و جشنی كه برپا میكند، میگوید كه من به قدر كافی ثروت دارم كه نگران ورود زمستان و چگونگی خروج از آن نیستم. بعد از سپری شدن زمستان هم جشنهای مربوط به خروج از زمستان و ورود به بهار شكل میگیرد كه در حقیقت نخستین و مشهورترین این جشنها، چهارشنبه سوری است. این جشن در واقع جشن استقبال از خورشید و نور است. به همین جهت هم هست كه وقتی ما از روی آتش میپریم میگوییم «گرمی تو از من، زردی من از تو» یعنی كسالتی كه زمستان ممكن بود برای من پیش بیاورد را به تو (آتش) میدهم و نشاطی كه تو با گرمی و نور خود میتوانی به من بدهی از تو طلب میكنم.
البته این را بعضی به احترام به آتش تعبیر كردهاند كه چندان مرتبط نیست، در حقیقت موضوع اصلی در چهارشنبه سوری استقبال از بهار است و به همین جهت هم در آخرین چهارشنبه هر سال اتفاق میافتد. نوروز كه همه دنیا در مقابل آن سر تعظیم فرود آوردهاند و پذیرفتهاند كه یكی از شایستهترین انتخابهای فرهنگی جهان است، آغاز فصل بهار است.
این آغاز با جشن مفصلی همراه است چرا كه ما زمستان سرد و تاریك را پشت سر گذاشتهایم و بهار پر از زندگی و طراوت را پیش رو داریم. این برای ایرانیان خوش سلیقه با طبع سلیمی كه دارند بهانهای است برای شكرگزاری. به همین جهت هم همانطور كه پیش از اسلام آغاز شده بود، دین مبین اسلام هم احترام به این امر را واجب دانسته و اجازه داده است كه این تحول بزرگ داشته شود و در حقیقت دعایی كه ما هنگام تحویل سال میخوانیم «حول حالنا الی احسن الحال» هم همین معنا را دارد و ما را از حالت پژمردگی و سردی و تاریكی زمستان به بهترین حالها كه حال بهار و شكفتگی و پیشرفت و رشد است، نزدیك میكند. بعد از این آیین ورود به بهار، ما روز سیزده بدر را داریم كه جشن رفتن به طبیعت و وارد شدن عملی به بهار است.
اینها همه با اساطیر و باورهای تاریخی ما مرتبط است. عید نوروز و سیزده بدر به داستان حضرت سلیمان (ع) و گم شدن انگشتری ایشان هم مربوط میشود.
از طرفی هم داستانهای مربوط به میر نوروزی را داریم كه هنوز هم در بخشی از نقاط ایران اجرا میشود. نوروز زمان پشت سرگذاشتن تاریكی و سیاهی و به استقبال رشد و شكوفایی و نور و امید رفتن است. و ما این اتفاق را در لحظهای كه زمان تغییر فصل از زمستان به بهار است، جشن میگیریم. بهتر است به جای به حاشیه رفتن به حقیقت این جشن كه بسیار هم قابل احترام است بپردازیم و به آن احترام بگذاریم